دوربین

1.6K 110 23
                                    

چشم هاشو باز کرد و ولی حال اینو نداشت که از تو تخت بیاد بیرون
این سومین شبی بود که پیش جونگکوک مونده بودو باید برمیگشت خونه
از طرفی نمیدونست الان تو فضای مجازی چه خبره پس برای لحظه از برگشتن به خونه ی خودش پشیمون شد
اگر مادرش میفهمید باید چی در جوابش میگفت ؟
به خاطر جونش مجبوره حرفای جئونو گوش بده یا همین جوری چون هوس کرده بودن ؟؟
قطعا هیچ‌کدومشو ...
از نظرش همه چی دیگه مسخره بود
به ساعت نگاه کرد
۱و پنج دیقه ی ظهر رو نشون میداد
پوفی کشیدو رو تخت نشست
هنوز یکم گیج میزد با فکر کردن با دیشب احوالاتش بهم میریخت مس سعی کرد دیگه بهش فکر نکنه
سرشو خاروند و خواست برای شستن دستو صورتش از اتاق خارج شه

وقتی صدای نکره ی اون دختره ی چندش ، سوجیوسو رو شنید و تصمیم گرفت از لج اون هم که شده از اتاق خارج شه ...
همین جور خودشو زد به خواب و حالت خمیازه کشیدن رو گرفتو دهنشو تا کف زمین باز کرد

سوجیسو به محض دیدن منشیه جونگکوک اونم تو خونش کپ کرد و برای چند لحظه ای با تعجب به دختری که با بیخیالی وارد دست شویی میشد خیره موند
بعد پا تند کرد سمتش بازوی هه را رو کشیدو از دست شویی کشیدش بیرون تا باهاش حرف بزنه
هه را اخم ساختگی ای کرد

سوجی : تو اینجا چی کار میکنی ؟؟؟

هه را با سوال دختر قهقهی الکی ای زد و بعد حالت جدی ای به خودش گرفت ...

هه را : این سوالیه که من باید ازت بپرسم ...

سوجی : خبر نداری که دیشب چقدر با جونگکوک خوش گذروندم نه ؟؟؟

هه را : فکر کنم توعم خبر نداری که الان اینترنت منتفجر شده از رابطه ی جدید جئون جونگکوک با دختری به نام هه را ...

حالا این سوجی بود که‌ قهقه میزد از گوشی ای که تو دستش بود ایسنتا رو باز میکرد
یه دور رفرش کردو صفحه رو نشون هه را داد
هیچ خبری از اون چیزی که هه را گفت نبود. بعد از اینکه ضایع شد
از فکر در اومدو ترجیح داد اگر همین بشینه تو اتاق خیلی بهتر از اینکه بره بیرونو آبروش بره
از طرفی الان اصا حوصله ی کل کل رو نداشت

پس دوباره رو تختش دراز کشید ...

جونگکوک : الان که فهمیدی ماجرا از په قراره حالاعم زودتر برو ...

برعکس جونگکوک لحن سوجیسو کاملا ملایم بود

سوجی : اینطوری فکر میکنی ؟

هر چی بیشتر وارد حال پذیرایی میشدن هه را صداشون رو واضح تر میشنید

جونگکوک : دقیقا همین طوری فکر مکنم ، الانم عجله کن

سوجی : میرم وسایلمو جمع کنم

......

با بی حوصلگی سر میز نشست

seal of ownership |  jungkook ✔️Where stories live. Discover now