❥ 𝖢𝗁𝖺𝗉𝗍𝖾𝗋 45(End)

Start from the beginning
                                    

با دیدن واکنش نارا پوزخندی زد، نگاهی به چانیول که با تعجب نگاهش میکرد انداخت و دوباره نگاهش رو روی نارا ثابت کرد و با قاطعیت گفت:

+ کلمات نارا... از کلمات استفاده کن!

چانیول با شنیدن جمله‌ی بکهیون با درد چشماش رو بست و نفس عمیقی کشید، کوچولوش مثل خودش تمام لحظاتشون رو به یاد داشت و همین هم دیوونه‌ش میکرد.

چانیول با بی‌رحمی بکهیون روبه‌روش خودش تغییر داده بود و حالا بکهیون همین کار رو با نارا میکرد... کوچولوی بی‌رحمِ بی‌پرواش خوب تلافی کردن رو بلد بود!

_ ا...اض...اضافه نکردم.

لحن ترسیده، مردمکای لرزون و لکنتی که به‌خاطر ترس به وجود اومده بود باعث رضایت بکهیون بودن، اون رو یاد خودش مینداخت که چطور از چانیول میترسید و لکنت میگرفت!

+ به‌هرحال خیلی بد مزه شده... فکر نکنم بتونیم بخوریم، بهتره پیتزا سفارش بدیم.

با کلافگی گفت و بدون توجه به چشمای نارا که پرده‌ی اشک براقشون میکرد، نگاهش رو به چانیول داد و با خشم غر زد:

+ فکر کنم همش خودت باید آشپزی کنی... به‌هرحال مشخصه که دختر شهردار کیم تا حالا از این کارا نکرده و بلد نیست!

......

بعد از بیرون ریختن غذای دستپخت نارا و خوردن پیتزای سفارشی بکهیون، چانیول و نارا کنار هم و بکهیون جدا روی کاناپه نشسته بودن و سریال کسل‌کننده‌ای که نارا علاقه‌ی زیادی بهش نشون داده بود تماشا میکردن.

چانیول به صفحه‌ی تلویزیون خیره شده بود اما چیزی از سریال نمیفهمید، مغزش کار نمیکرد و حتی توان نداشت فکر کنه، همه چیز بی‌معنی و حال‌بهم‌زن به نظر میرسید... امکان نداشت به بکهیون نگاه کنه و بغضش گلوش رو فشار نده... نمیفهمید چرا این جدایی داره انقدر عذاب‌آور میشه!

+ شب اینجا میمونی نارا؟

با اتمام جمله‌ی بکهیون، متعجب سمتش برگشت و بهش خیره شد، دیوونه شده بود؟

نارا چند ثانیه شوکه به بکهیون خیره شد و بعد نگاه خجالت‌زده‌ش رو به چانیول داد، یعنی باید شب میموند؟ شاید این‌طور میتونست زودتر به چانیول نزدیک بشه اما چیز دیگه‌ای توی ذهن چانیول میگذشت.

"نه... خواهش میکنم بگو که نمیمونی!"

+ اگه خواستی بمونی بهتره بدونی من خیلی حساسم و با کوچیک‌ترین صدایی از خواب میپرم.

بکهیون قبل از اینکه نارا بتونه جوابی بده گفت و با دیدن نگاه خجالت‌زده و شوکه‌ی نارا ادامه داد:

+ امیدوار بودم بعد از ازدواجش بی‌خیال معشوقه‌هاش بشه و من بتونم یه شب آروم بگذرونم اما خب تو هم یه زنی و ...

Hey Little You Got Me Fucked Up[ Season 1]Where stories live. Discover now