Your Fucking Book

[I would be destroyed like this

But I was thanking you]

قشنگ ترین عادتی که پیشت گرفته بودم
سیگار کشیدن بود ساعتش فرق نمیکرد...
سرصبح با معده خالی
یا شب بازم با معده خالی...
تو قشنگ سیگار میکشیدی اولین باری که دیدم

میدونستی خوشم میاد جلو اینه سیگار کشیدنو مخصوصا اون اینه گرده ای که خریده بودی و مخصوصاتر دم پنجره اتاقت که گیشستم شب بود ستاره زیاد داشت اسمون یه اهنگم همیشه پس زمینه خاطرهامون بود...

اون روز صبح ساعت 8 اومده بودم خونتون پریود شده بودم بعدش رفتیم پشت خونتون تو چمنا نشستیم و سیگار کشیدیم
اون روزو خیلی دوست داشتم خیلی خیلی زیاد

یا اون روزی که تو چمنا دراز کشیده بودیم تو پارکی که طلسم شده بود...هربار قرار بود بریم اونجا یه چیزی میشد که نریم ولی اخر یه نیم ساعت بزور رفتیم اهنگ گوش کردیم و سیگار کشیدیم

اوهوم برای من این عادت شده بود
پیش تو بکشم با تو بکشم...نه کس دیگه ای

حتی عادتم شده بود دستمو باهاش بسوزونم
هنوز ردش هست پس نمیذاره کنارت بودنو فراموش کنم...

اولین باری که دیدی دارم دستامو میسوزونم تو پانسیون بود...با خودت گفتی چه جنده مریضیه این...
رو تختت دراز کشیده بودم انگشتامو تیغ میزدم هنوز رد اثر انگشتم رو دیوار اتاقت هست؟

با اینکه خودت سعی میکردی زخمای دستتو بپوشونی من اونو جلو چشمت انجام میدادم مرسی که رد روی مچ دستمو پماد میزدی...

اون شب دوتایی دم پنجره اتاقم نشسته بودیم از بلندی میترسم ولی میدونی که همونقدر دوسشم دارم...الان تنها نشستم ولی ته سیگارت که از همون شب بالای شیب در حیاط مونده تورو یادم میاره که قبلا اینجا بودی تنها نبودم کنار تو بودم...

یاد اون فال درصدی که با پاستور میگرفتم تا حدودی واقعی میشد افتادم...و اونروزی که بهمون گفت قرار نیس بگا بریم*کصخنده
*ما هرروز به ار روشی بگا میرفتیم

بیا بازم برام نودل درست کن با خامه و پنیر پیتزا...

اخرین باری که یادمه نودل خوردم خونتون بودم همون شبی که خیلیم سیگار کشیدیم حالم بد شد رفتم خونه کلی بالا اوردم معدم بگا رفت*کصخنده

بیا قول میدم بعد اون اخرین بار دیگه فقط با تو نودل بخورم و سیگار بکشم و بگا برم

خیلی شیک معدمونو بگا میدادیم با هرگهی که میخوردیم دقیقا مثل کاری که تو زندگیمون داریم میکنیم...ولی بجاش کلی میخندیدیم...بیا بازم بخندیم تو کلی گا...