obviously we aren't]
<sepehr khalse-bodi to kenaram
بودی تو کنارم بودی یارم ولی چشمام خوابن انگار
تووی یادم دوره راهم ولی گفتی به من بازم بسپار
من کجا ام؟ توو حبابم فقط تو میدونی حالمو هر بار
باتو بال و پرواز...
***
شیشم مرداد تصمیم گرفتیم شیشم هر ماه پیش هم باشیم یا بریم غار زین...غار زینو یادته؟
یه اسم دیگ براش گذاشتیم یادم نمیاد چی بود
ولی هیچوقت شیشم هرماه نشد کنار هم باشیم یا اگه بودیم یادمون نبود از قراری که گذاشتیماولین بار که باهم رفتیم اونجا خیلی حالم تخمی بودی...اولین بار باهات سیگار کشیدم
یعنی اولین باری که خودمون دوتایی باهم کشیدیم قبلش که اولین باره اولین بار بود طهور دخترمم باهامون بودولی اوندفعه فقط منوتو بودیم خیلی عصبی بودم اونجا ولی تو ارومم کردی یادمه از اون یارویی که ریده بود به هیکلم عصبی بودم شایدم بیشتر از خودم عصبی بودم نمیدونم ولی یادمه تو ارومم کردی
"گفتی کیرت بگیر بابا کصشر گفته"همین جمله از تو همیشه ارومم کرده
فکر نمیکردم یه روز اینو من به تو بگم...چون تو خودت با همه چیزایی که فشاریت میکرد اینجوری رفتار میکردیانقد جنده ای که نمیفمی...
تنها نیستی بچ نیستییییی...
اگه اینجوریه که منم تنهام پس...ولی جدی بجای اینکه بشینیمو فشار بخوریم و کاسه چه کنم و دستمون بگیریم مثل همیشه،کاری که همیشه میکنیمو میتونیم بازم بکنیم
همشونو بکیرمون بگیریم...توعه بچ اینو یادت رفته منوتو غیر ازین کار بلد نیستیم کار دیگه ای کنیمهی هی یادته وقتی رفتیم سوار تاب شدیم 17 تا میسکال از مامانت رو گوشیت یهو دیدی جررررر
*کصخندهینی یک روز نمیشد بدون بگایی و استرس بگذرونیم خیلی خوب بود...
دلم برای اون استرسا تنگ شد
YOU ARE READING
Your Fucking Book
Teen Fiction*این بوک جنده بودنتو کم نمیکنه بلکه اضافه میکنه *آینه اتاقم دلش تنگشده برای دیدن ریخت کثافتت و نودای کثافتیترت *از روز تولدت شروع شده به نوشتن -2022 8 july