سوهو با دیدن بدن متورم ییشینگ، با نگرانی سمتش رفت و لباسش رو بالا زد.
- خدای من! چه بلایی سرت اومده؟بک با حالت ترسیدهای چند قدم عقب رفت وتوی دلش دعا کرد اون اتفاقی که بهش فکر میکرد نیفتاده باشه. یعنی ممکن بود اون موجودات مکنده رو توی رختخواب ییشینگ ریخته باشن؟
- صبح بیدار شدم و دیدم رختخوابم پر از اون موجودات زشته آهه.
ادامه حرفش با شروع خارش پوستش نصفه موند و دوباره با ناخنهاش به جون بدنش افتاد تا بلکه کمی از خارشش کم کنه.- یه چیزی بهم بده بزنم به خودم زود باش.
- چی میگی ییشینگ؟ هیچ چیزی نمیتونه این رو خوب کنه. بیا بریم تا بدنت رو با آب بشوریم احمق!بکهیون که حسابی از کارش پشیمون شده بود، دیگه توجهی به اون دوتا و بحثشون نکرد و وقتی خروجشون رو دید با شتاب سمت عرشه دوید.
با کمی گردنکجی و جستوجو بالاخره جک رو حین گرهزدن طنابها دید و سمتش دوید.
- گند زدیم.
قبل از اینکه خودش چیزی بگه، دوستش پیشدستی کرد و به پارک چانیولی اشاره کرد که خیلی سالم و البته به همراه اخم غلیظی روی عرشه ایستاده بود.***
همه خدمه کف کشتی نشسته و مشغول خوردن صبحانهای بودن که دیرتر از همیشه بهشون رسیده بود تا اینکه چانیول به همراه ییشینگ روبهروشون ایستاد.
ییشینگ بیچاره به خاطر خاروندن بیش از حد خودش، حتی قرمزتر از قبل شده بود و همچنان هم داشت به کارش ادامه میداد.
- کار کدومتون بوده؟
کاپیتان قدبلند فریاد زد و نگاهش رو بین سرهای پایینافتاده گردوند. هیچکس جرات گفتن چیزی نداشت بهخصوص بکهیونی که خودش رو به جک چسبونده بود.- لال شدید؟ کی همچین کاری کرده؟
چند ثانیه مکث کرد و وقتی جوابی نگرفت، شروع به راهرقتن جلوی خدمهاش کرد.
- قرار بوده این بلا رو سر من بیاری و مطمئن باش وقتی بفهمم کی هستی بدجوری حالت رو میگیرم.مخاطب فرضیش رو مورد حمله قرار داد و یه بار دیگه طول کشتی رو طی کرد.
- اگه مشخص نشه کار کدومتون بوده، همه رو تنبیه میکنم!
با لحن تهدیدآمیزی گفت و بالاخره تونست صدای خدمهاش رو دربیاره.
پچپچها هرلحظه بالا میگرفت اما درنهایت کسی جرات نداشت اعتراضی کنه.کاپیتان عصبی چند لحظهی دیگه صبر کرد و وقتی کسی اعترافی نکرد، خنجرش رو درآورد و طناب بادبانی که تازه گره خورده بود رو برید.
YOU ARE READING
𝐀𝐬 𝐁𝐥𝐮𝐞 𝐀𝐬 𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭🌊
Fanfiction⦁ ژانـــر: فلاف، رومنس، انگست، تاریخی، اسمات ⦁ کاپــل: چانبک، سکای(ورس) ⦁ نویسنـــده: @Shiexoin1 ⦁ چنـــل: @AsteriaFic بکهیون،شاهزاده دو رگه بریتانیا که قایمکی وارد کشتی کشورش میشه تا به عنوان یکی از خدمه، توی سفر دریایی پر از خطر حضور داشته باشه...
چپتر یازدهم: تنبیه!
Start from the beginning