آتنا [1] [ مرور کلی]

23 5 0
                                    

سلام🥺 من اومدم. و قراره درمورد آتنا بهتون توضیح بدم که خیلی محبوبه 💅🏼 و یه سری عکس و حرف آخر پارت هست ممنون میشم بعد پارت بخونینشون🍦🫶🏼
~~~~~~~~~

آتنا دختر زئوس و متیس ( متیس به معنی هوش) بود. آتنا محبوب زئوس بود و اونو بیشتر از همه بچه‌هاش دوست داشت. میشه گفت آتنا همون بچه‌ای بود که خواهر و برادراش همیشه بهش حسودی میکردن. اون اجازه داشت با آذرخش پدرش بازی کنه. عقل و هوش آتنا برابر زئوس بود اما هیچقوت نخواست که ازش برتر باشه. همینطور که محبوب زئوس بود، مردم آتن (پایتخت یونان) هم دوسش داشتن. و میگن که اسم شهر آتن بخاطر آتنا، آتنه. اون کارای مهمی واسه مردم انجام داد و آتنا خدای هوش، کار و جنگ بود. آرس هم خدای جنگ بود. اما این دوتا تفاوت هایی داشتن. جنگهایی که اتنا انجام میداد از روی فکر و برنامه و برای حقوق مردم و اخلاق بود. جنگ هایی که آرس راه مینداخت بحاطر کینه دوزی و انتقام صورت میگرفت که این باعث میشد زئوس اصلا از آرس خوشش نیاد.

آتنا زن زیبایی بود. چشم های سبز و پرهیاهویی داشت،پرتلاش و جنگجو بود و قد بلندی داشت. به گفته مردم آتن، متانت آتنا، به زیباییش برتری داشت. موقع بدنیا اومدنش لباس جنگی که از جنس پوست بز بود تنش بود. اصلا آتنا چطوری بدنیا اومده؟ مادرش تو یه شرایط سخت با کلی خدمه و درد بدنیا آوردتش؟اگر اینطوری فکر میکنین باید بگم اشتباهه. گفته میشه متیس اولین معشوقه زئوس، خدای عقل و از نسل خدایان اولیه بوده. وقتی متیس از زئوس باردار میشه، گائا به زئوس خبرمیرسونه که اگر بچه متیس پسر باشه، در اینده قدرتو از زئوس میگیره همونطوری که خودزئوس قدرتو از پدرش گرفت و اگر دختر باشه هوش خیلی زیادی اندازه خود زئوس داره. زئوس با این خبر نگران میشه و به راهنمایی گائا با حیله متیس رو تبدیل به حشره میکنه، قورتش میده و هضمش میکنه. مدتی بعد زئوس سردرد عجیبی میگیره، پیشونیش رو با تیر میشکافن و آتنا با لباس جنگ از پیشونی زئوس بیرون میاد. (باور کنید اگر پسر بود زئوس همونجا مثل تایتانا میخوردش:/) یه دلیل دیگه هم بود که آتنا محبوب زئوس بشمار میرفت. زئوس دوست نداشت آتنا با هیچکسی رابطه جنسی داشته باشه، آتنا هم به این شرط پدرش عمل کرد اما آتنا بدون شکستن این شرط عاشق شد، عشقی که قوی ترین نوع عشق بحساب میاد. اون نوع عشق، عشق فکری نامیده میشه، یعنی عشقی که فراتر از فیزیک و بدن انسان باشه و آتنا عاشق پرومته بود.
~~~~~~~~~
خب همینجا ممنونم از همه کسایی که این بوکو به ریدینگ لیستشون اضافه کردن و بهش توجه کردن. فکر نمی‌کردم تو این مدت انقدر ازش استقبال بشه😩. الان هم که تابستونه و امیدوارم بتونم پارتای بیشتری آپ کنم. اما این پارت! بعد پرسفون و هادس خیلی دوسش دارم. داستان های قشنگی درمورد آتنا، عشقش و چیزای دیگه هست که تو پارت بعدی می نویسم. راستی بعضی چیزاش می‌دونم خیلی عجیب و تاکسیکه اما همه‌ش افسانه های قدیمیه💀😀 ووت یادتون نره اگر نظری داشتین هم بگین 🥧💛الآنم چندتا فن آرت از آتنا میذارم. زیاد حرف زدم🥲


اوووه! هذه الصورة لا تتبع إرشادات المحتوى الخاصة بنا. لمتابعة النشر، يرجى إزالتها أو تحميل صورة أخرى.


روزگاري در میان خدایان یونانحيث تعيش القصص. اكتشف الآن