پارت سیزدهم

1.4K 272 239
                                    

+ موبایل...ساعت، کیف پول، هر شی باارزش یا تیزی که توی جیباتون باقی مونده رو تحویل بدید

صدای ماموری که با اخم لوازمشون رو طلب میکرد باعث میشد که تهیونگ بخواد دامنش رو اونقدر بالا بگیره تا بتونه به کمک پاهاش، یه ضربه کشنده به فک چپش بکوبه و وادارش کنه تا بخاطر خشن بودن بی دلیلش ازشون عذرخواهی کنه اما در عمل تنها کاری که ازش براومد، برعکس کردن جیب های صورتی لباس نظافتچی خونه و ریختن پودر ماشین لباسشویی از لای درز یکی از جیب هاش بود!

مامور با تعجب به لبای آویزون تهیونگ خیره شد و سپس دستش رو سوالی مقابل صورتش چرخوند و غرید

مامور: چرا مثل احمقا رفتار میکنی؟! میگم هر چی که توی جیبات باقی مونده رو تحویل بده!

تهیونگ از سر ناچاری بار دیگه دست به داخل جیب های چین چینیش فرو کرد و این بار بدون اینکه متوجه باشه، چند تا قرص ماشین ظرفشویی که مدتها بود قصد داشتن تا از سوراخ جیبش فرار کنن، در اثر فشار دست تهیونگ روی زمین ریختن و باعث شدن تا مامور پلیس به حالت وحشت زده ای فریاد بکشه

+ مجرم با خودش مواد حمل میکنه! دستگیرش کنید!

تمام مامورین به حالت تهاجمی ژست گرفتن و اسلحه هایی که از هر طرف تهیونگ رو نشونه رفته بودند

تهیونگ که روی زمین برای جمع کردن قرص های باارزش ماشین ظرفشویی خم شده بود، به همون حالت باقی موند و دستاش رو به نشونه ی تسلیم درحالی بالا برد که چشماش بخاطر شدت ترسی که داشت، از حدقه بیرون زده بودند اما جونگکوک طی یه حرکت دور از ذهن کاری کرد که تمام مامورین متحیر بشن!

جونگکوک: ما همین حالا هم توی اداره پلیس گیر افتادیم! واقعا لازمه تا دوباره دستگیرش کنین؟!

جونگکوک درحالی که کاملا خشک و رسمی کنار تهیونگ ایستاده بود، دستایی که روی سینش به هم گره زده بودند رو باز کرد و به کمر تهیونگ کوبید تا از اون حالت خارج بشه

تهیونگ به سرعت ایستاد و مامورینی که حالا بی نهایت از رفتارشون شرمنده بودن رو وادار کرد تا گلویی صاف کنن و پس از خلع کردن سلاح هاشون، روی زمین برای جمع کردن گلوله ی مواد ها خم بشن

سرباز: قربان بوی عجیبی میده!

سربازی که قرص های ظرفشویی رو بدست گرفته بود، پس از بوییدنشون با صدای آرومی رو به ارشدش نالید و باعث شد تا اون خشمگین تر بشه

ارشد: بوی چی میده؟!

سرباز: نظافت!

جونگکوک که تا این لحظه آروم ایستاده بود، با نادیده گرفتن دامنی که به پا داشت، یه زانوش رو به سمت جلو خم کرد و روش تکیه داد تا بتونه راحت تر مامورین پلیس رو مورد تمسخر قرار بده

جونگکوک: اونا قرص روان گردان، مواد یا هیچ کوفت دیگه ای نیستن! خوردنشون فقط باعث میشه تا کف بالا بیاری! من میتونم داوطلبانه امتحانشون کنم

سپس بدون اینکه مهلتی برای فکر کردن به اطرافیانش بده، به سمت سرباز برای گرفتن قرص خم شد اما تهیونگی که تصور میکرد نقشه ی جونگکوک رو متوجه شده، زودتر از اون به سمت سوژه ی مورد نظر پرید و قبل از اینکه دست کوک به قرص برسه اون رو از سرباز گرفت و به دهان خودش فرو برد و صاف

Ginger | VkooK | DaddykinkWhere stories live. Discover now