عکس دیگه ای نشون پسرک داد . جونگ کوک جاهی رو روی پاش نشونده بود و نامجین و یونگی و هوسوک همراه جاهی و جونگ کوک میخندیدن . عکس بعدی رو نشون داد که دخترک از چهار تا پسر عکس میگرفت و همه شون میخندیدن .
" دختر خیلی خوشگلیه ."
"اره ، خیلی خوشگل بود...."
قبل از اینکه جملشو کامل کنه موبایلش زنگ خورد . تلفن رو قطع کرد و کتشو برداشت .
"هیونگ اتفاقی افتاده ؟"
" یه ماموریت اضطراری پیش اومده باید برم . میخوای توام بیا ."
"توی اتاق جلساته دیگه ؟"
جین سرشو تکون داد و دست تهیونگ گرفت و دنبال خودش برد .
همه روی صندلی های دور میز نشسته بودن وتهیونگ تقریبا همه رو نمیشناخت . مرد کنار یونگی که موهای قهوه ای رنگی داشت و کنار دست اون مرد یکی دیگه بود . جونگ کوک هم به میز تکیه داده بود و دو طرف سرشو ماساژ میداد .
" این دیگه اینجا چیکار میکنه؟"
" کیم تهیونگه ، درسته؟"
همون مردی که کنار یونگی نشسته بود ، با لبخند پرسید .
"اره ، خودشه .... باهاش صحبت نمیکنی ، فهمیدی ؟"
جونگ کوک با عصبانیت گفت و دندوناشو روی هم فشار داد .
"چی شده کوک؟"
" فهمیدیم چوی مینهو ازاد شده و یه گوشه خودشو قایم کرده ، پریروز افرادمون دنبالش کردیم اما نتونستیم لونه شو پیدا کنیم . باید هرجوری شده پیداش کنیم. "
نگاهشو به تهیونگ داد و لباشو لیسید .
" پرنسس شی ، بیا اینجا ."
تهیونگ چشمی چرخوند و سمتش رفت .
"چته چی میخوای؟"
جونگ کوک چشم غره ای بهش رفت و به بقیه نگاه کرد .
" یه فکری دارم که میتونیم خیلی راحت چوی رو بگیریم ."
همه به حرف های جونگ کوک گوش دادن .
"نه ، این کارو نمیکنم ... حتی اگه مسیحم بیاد اینجا ازم بخواد بازم قبول نمیکنم ."
تهیونگ ناله ای کرد و لباسارو دور انداخت.
"هیونگ لطفا مجبورم نکن اینکارو کنم"
جیمین آهی کشید
" ته ته ، تو که میدونی دستور کوکه و ماهم نمیتونیم جواب رد بهش بدیم و دستورشو انجام ندیم ."
" یونگی چی ؟ اونم مثل تو میگه نه باید انجام بدم ؟ تورو خدا چیمی ، نمیخوام اینطوری باشم ."
" یونگی بیشتر از مخالفه . واقعا معذرت میخوام ته ته ."
" ا...اما اگه اتفاقی افتاد چی ؟"
YOU ARE READING
ᴍʏ ᴘʀɪɴᴄᴇꜱꜱ || ᴋᴏᴏᴋᴠ
Fanfictionوقتی دید جونگ کوک اسلحه شو بیرون اورده و به سمت تهیونگ گرفته ساکت شد . جو ترسناک و استرس زایی حاکم شده بود که باصدای شلیک تفنگ ترس کل وجودشون رو گرفت.... ♧ کاپل اصلی == کوکوی ♧ کاپل فرعی==یونمین ، نامجین 📌 فیکشن ترجمه هست . ♤completed♤ **ادیت نشده
<< ماموریت اضطراری >>
Start from the beginning