Part (4)

1.6K 65 2
                                    


امیدوارم لذت ببرید❤️❤️❤️

‼️این پارت همش اسمانه! خود نویسنده تاکید کرده بود (انگار بقیه ی پارت ها یه قول دو قوله!)‼️

***

دان شانتی

بعد از تنبیهی که آندرو برای من در نظر گرفته بود حتی نمی‌توانستم بدون آنکه فشار دندان هایم را از روی هم کم کنم کوچکترین کلمه ای به زبان بیاورم.او مرا روی دستانش بلند کرد و به حمام اختصاصی اتاق برد  .

وان را برایم پر از آب کرد و وقتی آن پر شد مرا آرام درون آن قرار داد.

با بر خورد پوست بدنم با سطح آب هیسی کشیدم و چشمانم را از درد روی هم فشار دادم.

بعد از گذاشتن من درون آب به سمت سینک دستشویی رفتن و چندین روغن مختلف بیرون آورد.

"بی حرکت بمون...برمیگردم"

گفت و به طرف من برگشت.میتوانستم شیطنت را درون چشمانش ببینم.

آب داغ باعث شد درد قابل تحمل شود و عضلات بدنم تا حدودی شل شوند.

بوی گل یاس در بینی ام پیچید . همانطور که سرم را به بالشتک پشتی وان تکیه دادم و چشمانم را بستم .

نمی‌دانستم چه مدت است که چرت میزنم اما زمانی به خودم آمدم که آندرو برهنه وارد حمام شد و مرا به وسط وان هدایت کرد و بعد خودش در پشت من قرار گرفت.

از پشت به او تکیه داده بودم و او دستانش رو روی پوستم به حرکت در می آورد.

سینه هام را در دست گرفت و من دیگر نتوانستم ناله هایم را کنترل کنم.

دستش را دور هاله ی قهوه ای رنگ سینه هام کشید و در آخر نوک سینه ام را بین دو دستش گرفت.

آروم سینه هام را فشار میداد و آنها را نشکون می‌گرفت.

درد آن مثل تیری در بدنم پخش میشد و من دو حس را هم زمان تجربه میکردم (گیجی و نیاز)

نمی‌توانستم تحمل کنم،برای همین به کمرم قوس دادم . این حرکت من باعث جدا شدن یکی از دستان اندرو شد.

نفسی آسوده کشیدم اما با دیدن حرکت دست او روی پوست شکمم که داشت پایین و پایین تر می‌رفت تا به بهشت من برسد دندان هایش را روی هم فشار دادم.

پاهایم را به هم نزدیک کردم اما در آخر با فشار دستان اندرو مجبور شدم آن ها را از هم فاصله بدهم و پاهایم را روی لبه ی وان قرار دهم.

حالا کاملا در اختیار او بودن. به خاطر تلاش بی نتیجه ی من با تمسخر خندید.

دستش را روی قسمت داخلی ران من قرار داد و آرام نوازش کرد و بعد از مدتی شروع به نشکون گرفتم از پوست حساسم کرد.

{| My Master's Touch |} Όπου ζουν οι ιστορίες. Ανακάλυψε τώρα