Part 12

475 129 12
                                    

*قشنگ های من یه چندثانیه توجه کنید*
این پارت اسماته پس اگه دوست ندارین و نمی خواین به گناه کشیده بشین این پارت رو تا جایی که علامت (🧸🐣) زدم نخونید 😔😂😂

****

سریع چرخید و تن جونگین رو زیر خودش قفل کرد. صورتش رو پایین برد شونش رو بوسید. بوسه‌هاش رو تا زیر گوش جونگین ادامه داد و از نفس‌نفس زدنای دوست‌پسرش غرق لذت شد.

+عسلم می‌خواستم خودم رو قانع کنم اشتباهی پات رو نزدیک عضوم گذاشتی اما مثل اینکه دستات هم تشنه ی لمس منن. بدبوی!

دستاش رو دور گردن سهون حلقه کرد، یکی از پاهاش رو خم کرد و بالا آورد، رونش رو به رون سهون تکیه داد و جوابش رو داد.

-اینکه تو چه برداشتی کردی به خودت مربوطه عزیزم.

سهون نیشخندی زد و بی‌طاقت لبای جونگین رو بین لباش کشید.
لب پفکی پایینش رو محکم مکید و دستش زیر بلوز سفیدرنگ خزید.

انگشتاش استخونای دنده رو رد کرد و به سینه‌ی عضلانی جونگین رسید. جای ساعدش رو کنار سر جونگین محکم کرد و همزمان با لیس زدن لبای برجستش، نوک سینه‌ی راستش رو فشار داد.

پسرک شکلاتی آهی کشید و با ورود زبون گرم سهون به دهنش، کمر دوست پسرش رو چنگ انداخت. سهون یه دور دیگه زبونش رو توی اون محیط گرم چرخوند و بعد مکیدن لبای سرخ و خیس جونگین سرش رو پایین برد.

از روی بلوز نوک برجسته‌شده‌ی سینه‌ی چپش رو بین لباش فشار داد و با دستی که هنوزم زیر بلوزش بود، نوک سینه‌ی دیگش رو فشار داد.

تن جونگین قوس زیبایی برداشت و بی طاقت آه کشید. دستاش رو به لبه‌ی پلیور سهون رسوند و بهش فهموند زودتر بیرونش بیاره.

سهون روی زانوهاش وایساد. با یه حرکت پیرهنش رو درآورد و پایین تخت انداخت. دوباره روی جونگین خیمه زد و اینبار گردنش رو هدف قرار داد.
بوسه‌هاش رو سمت ترقوش کشید و دوتا دکمه‌ی اول رو باز کرد تا راحت تر اون پوست شکلاتی رو مک بزنه.

یه دست جونگین به موهای سهون چنگ مینداخت و دست دیگش مشتاقانه کمر و عضله‌های محکم شکمش رو لمس می‌کرد. سه تا دکمه‌ی آخر پیرهنش هم با سه تا بوسه روی شکمش باز شد و با مکیده‌شدن نوک سینش بی طاقت نالید و پایین تنش رو به پایین تنه‌ی سهون چسبوند.

سهون اما پای چپش رو بلند کرد و بین پاهای جونگین گذاشت، زانوش رو بالا آورد و کوتاه به عضو پسر شکلاتی فشار داد. لاله‌ی گوشش رو بین لباش گرفت و مکید.

+نه عسلم من تا ذره‌به‌ذره‌ی این تن شکلاتی رو نچشم سراغ اصل کاری نمیرم.

جونگین حسابی تحریک‌شده‌بود و الان فقط یکی شدن با سهون رو می‌خواست، بخاطر همین حرصی سهون رو هل داد و خودش روی شکمش نشست. پسر سفید پوست که کمی سوپرایز شده‌بود، دستاش رو روی کمر باریک دوست پسرش گذاشت و با دیدن تضاد قشنگ پوست هاشون غرق لذت شد.

[•My Ballerina Lover•]Where stories live. Discover now