Roomie

452 96 715
                                    

vote:)

_زییییییییییییین کت من کو؟

+من چمیدونم کت ِتویه

_داداش دفعه اخر که رفتیم رالی  وقتی رسیدیم اونجا گفتی لیام  کتت چقدر به من میاد و ادامشم بگم یا شیر فهم شدی ؟

+نه داداش از شیر فهمَم گذشتم من کتت و میدم تو فقط دیگه اون حرکتو تکرار نکن 

با دو به سمت اتاقش رفت و با این صحنه مواجه شد ،اتاق به معنی واقعی کلمه منفجر بود 

 بعد از نیم ساعت گشتن با اروم ترین حالت ممکن به سمت پذیرایی جایی که لیام بهترین دوست و هم خونه ایش نشسته بود اومد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

 بعد از نیم ساعت گشتن با اروم ترین حالت ممکن به سمت پذیرایی جایی که لیام بهترین دوست و هم خونه ایش نشسته بود اومد.

+لیوم ما اون شب رالی بستنی خوردیم؟

لیام در حالی که نگاهش به تلوزیون بود اما در حال قربون صدقه رفتن لیوم گفتن زین بود بدون نگاه کردن به زین گفت_نه چون بعدش رفتیم بار و در حد لالیگا دوتامون مست کردیم و من واقعا هیچی یادم نمیاد از اون شب

زین با خودش گفت پس چرا کت بستنی ایه ؛و هنوز جملش تو ذهنش به پایان نرسیده بود که با داد لیام سرشو بالا اورد_بستنی ایه؟زیننننن چه گندی زدی ؟بده ببینمش

کت و از دست زین گرفت و قسمت لکه رو بو کرد و اون موقع بود که زین با چشمای خودش دود که از گوشای لیام بیرون میزد و دید!!

+ل..لی..چرا داری قرمز میشی؟واا چرا داری اینجوری میای سمتم؟هووی با توام؟

و با تند شدن سرعت لیام با جیغی به سمت حیاط فرار کرد

_زینننن دعا کن دستم بهت نرسه واگرنه زندت نمیزارمممممم ،اینا بستنی نیست گوساله  کام  فاک رفته تویه

زین از حرکت ایستاد و با دهن باز و چشمای درشت زل زد به لیام_کامِ من ؟؟هوووی من  همیشه تاپم امکان نداره مال من باشه حتما مال اون جیگری بوده که تور کردم!یک چیزهایی یادمه شب خوبی بود لامصب ،فکر کنم شمارمو ب....اایییییییییییییییی  گوشم لیاممممم ،گوشم ،وحشی امازونی ولش کن کندی

_من اینجا دارم از عصبانیت منفجر میشم که تو گوساله با کت من کثیف کاریاتو تمیز کردی بعد تو اعتراض میکنی که تاپی و واسه من از اون شب میگی؟؟چند تا بزنمت زین خودت بگو؟ها؟......اخخخخخخخ 

Ziam shortstoryWhere stories live. Discover now