میو

#پرانتز وسط دیالوگ  افکار میوئه#

گالف منو ببخش... من دوستت دارم بیشتر از اون چیزی که فکرشو کنی من عاشقانه میپرستمت گالف... اینو بدون احساساتم به تو هیچ وقت نمیمیره همیشه توی قلبم میمونه
ولی نمیخوام ضربه ی بزرگتری بخوری نمیخوام...!
این شانس ماست غیر منصفانه ترین شانس! نمیخوام از دستت بدم ولی مجبورم! چون سرنوشت ما نفرین شده اس...!

-همش راسته (همش دروغه گالف) میخوای باور کن میخوای نکن(میشه باور نکنی؟) ! من هیچوقت ازت خوشم نیومده (من از ته اعماق قلبم عاشقتم عشق) هنوزم خوشم نمیاد.(مگه میشه ثانیه ای از دوست داشتنت دست بکشم؟) حیف شد که نتونستم کارمو پیش ببرم و لو رفتم...!

اشکم پوست صورتمو میسوزوند دیدم تار شده بود و نمیتونستم گالف رو به خوبی ببینم با دستم عصبی اشکامو پس زدم میخواستم لحظه های اخرو تا میتونم ببینمش
مزاحم نشین اشک های مزاحم... میخوام ببینمش... نمیخوام  تک تک این ثانیه و لحظه ها رو از دست بدم
چطوری تونستم با حرفام اینحوری بشکنمش اخه؟ چطوری؟ دلم میخواست به سمتش بدوم و جلوش زانو بزنم بگم منو ببخش... امان که نمیشد!

گالف فقط مات مونده بود لبشو از هم باز میکرد تا حرفی بزنه ولی نمیتونست کل تنش میلرزید میدونستم نمیتونه باور کنه میدونستم تا چه حد بهش اسیب زدم
فقط نمیدونستم میتونست تحمل کنه؟ اینهمه دردی که من بهش دادمو؟ میتونست؟

چشممو با حرص رو هم بستم کتمو از تنم کندم و محکم به پارکت کوبوندم
به خودش لرزید دیگه نباید بیشتر از این اینجا بمونم وگرنه نمیدونم بتونم بیشتر از این تظاهر کنم یا نه!

با قدم های لرزون از کنارش رد شدم که دستمو گرفت
دستش یخ بود از یخ سردتر! من لعنتی من بی عرضه که حتی شهامت ندارم باهاش بمونم...! داشتم باهاش چیکار میکردم؟ چرا اومدم تو زندگی اش اخه؟ چرا؟ اصلا من انسانم؟ چرا هیچکس نیست منو از کابوسی که خودمم نجاتم بده؟

صدای لرزونش بلند شد محکم دستمو فشار داد
تو صداش غم موج میزد و من بیشتر از خودم متنفر میشدم
گالف تورو جون هرکی میشناسی عاشقم نباش بزار فقط من عشقتو داشته باشم همین کافیه... متنفر شو ازم! اینجوری برام قابل تحمل تره گالف! لطفا....

-یعنی وقتی گفتی دوستم داری همش دروغ بود؟

گوشه ی لبمو به دندون گرفتم تا صدای هق هقم در نیاد
ولی گالف با صدا اشک میریخت
ادامه داد با ضجه هاش ادامه داد

- یعنی وقتی گفتی همیشه باهام میمونی... یه دروغ بود؟ یعنیی هیچ وقت دوستم نداشتی؟ هیچ وقت؟

بازوهاشو گرفتم از ته وجودم از هرکی عصبی بودم رو سر گالف خالی کردم اون باید ازم متنفر میشد این تنها راهی بود که میتونست خانواده ی مارو مجازات کنه! انتقام بگیره!
نعره کشیدم

🌌 endless sky 🌌(mewgulf) Where stories live. Discover now