🌌 endless sky 🌌(mewgulf)

part21(operation)

لبخند بیجونی زدم یه مدت تو همون پوزیشن، قرار داشتیم
و هیچکدوم چیزی نمیگفتیم فقط به صدای نفس های بریده ی همدیگه گوش میدادیم
از رایحه ی گل ها لذت میبریدم من و میو برای همیشه میتونستم کنار هم باشیم بی هیچ مزاحمی
بی هیچ دغدغه ای من مال اون بودم، اون مال من
ما عاشق همدیگه ایم

دیکشو از داخلم دراورد لبمو جلو جمع کردم و قیافه امو مظلوم کردم خنده ای کرد و گفت

-پیشی ملوسم بریم حمومت بدم اونجا هم یه دور میریم

دستمو انداختم دور گردنش اونم دستشو انداخت زیر باسنی که زده بود نابودش کرده بود قیافه ام مچاله شد درد میکرد

......................

میو:

قیافه اش به حدی کیوت شده بودم که میخواستم همینجا بخورمش تموم شه
آخه چطوری میتونه در این حد بامزه باشه؟ چرا انقدر دیر متوجه اش شدم؟

از باغ بیرون اومدیم سعی کرد ازم آویزون شه، تا شاید سنگینتر شه
نمیدونست چقدر سبکه؟ پسرکم

-پی میو فهمیدی اون دزدهایی که وارد خونم شدن خیلی زود از زندان آزاد شدن؟ مگه رضایت من تاثیری نداره؟

یهویی غصه نشست تو دلم بهتر نیست بهش بگم اولش چرا نزدیکش شدم؟
دلم میخواد باهاش روراست باشم. نمیخواستم هیچ رازی بینمون باشه

-اوو نونگم تو هنوزم تو فکر اونهایی ، احتمالا چون چیزی ندزیده بودن

اینم بهونه بود من اوردم؟؟چیزی ندزدیدن؟مگه من گذاشتم بدزدن؟
گوشه ی لبمو گزیدم و به قیافه ی بهشتی اش زل زدم
لب هاشو آویزون کرده بود
از پله ها بالا رفتم

-آخه اونها تورو کتک زدن برا همی ازشون بدم میاد باید بیشتر اونجا میموندن

شاید بعدا، بعد از عملش وقتی چشم هاش دوباره دید اونموقع بهش بگم
میگم اونها کار من بودن میگم من اولش چرا بهش نزدیک شدم درباره ی عمه ام بهش میگم

-بهش فکر نکن دیگه تو باید فقط به چیزهای خوب خوب فکر کنی

-خب پس پی میو؟

چقدر وقتی اسممو صدا میزد دوست داشتم پی میو پی میو پی میو. خوبه

-جانِ پی میو

در اتاقشو به زحمت باز کردم مستقیم به سمت حموم رفتم

-بنظرت اینکه من وتو بهم رسیدیم کار سرنوشت بود؟

-فک کنم آره گالف حس میکنم سرنوشتمون بهم گره خورده واقعا بهت که گفتم مثل دستبندت

-دوست داشتم یبار دیگه معنی دستبندمو بفهمم اوووم پی خیلی دوستت دارم

لبخند غمگینی زدم بعد از عملش همه چیزو بهش میگم آره میو

آروم توی وان گذاشتمش و آب ولرم رو تنظیم کردم
خودمم روبه روش نشستم