انگشتشو بیرون آورد. روی یه چیز نرم فرود اومدیم احتمالا تشک بود. چونه امو محکم گرفت نفس نفس میزد. مچ دستمو با دستش اسیر کرده بود عاشق این حرکتش بودم. دستاش رو واقعا دوست داشتم دست هایی که همیشه بهم کمک میکردن.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
لباسمو با کمک خودم از تنم کند نفس نفس میزد. شوق و ذوق و بی تابی اشو برای هر بار شکار کردنم حس میکردم. شروع به لیس زدنم کرد زبونشواز بالا تا پایین بدنم میکشید و خیس میکرد
اووومم شدید حس خوبی داشتم عالی بود. اون معرکه بود و مهارت خاصی تو به آتش کشیدن من داشت قلبم به حدی تند میزد که میترسیدم سکته کنم دلیل مرگمم بزنن ‘’ جوان به کام رسیده سکته بر اثر سکس ‘’ میو دیکمو تو دستش گرفت و دستشو بالا و پایین میکرد هر از گاهی دیک خودشو به عضو من میمالید باسنممو هی از سطحی که روش خوابیده بودم بلند میکردم نمیتونستم حرفی بزنم فقط صدای ناله ام بود میومد با دندونم لبمو گزیدم تا کمتر صدام دربیاد
میو پاهامو بازتر کرد دیکشو روی حفره ام حس میکردم یکم دیکشو به سوراخم مالید کم کم واردم شد جیغم رفت هوا
دندونمو از لبم آروم آروم جدا کرد دستمو روی شونه ی برهنه شده اش گذاشتم لباسشو دراورده بود. با ناخون هایی که یکم بلند شده بود پوستشو چنگ زدم و ناله امو با آخرین صدا آزاد کردم
-آهههه... سریعتر... برو تا ته.... آیییی.... برو..... داخل
صدای غرش میو رو شنیدم و فشاری که بهم وارد کرد میتونستم حسش کنم تا ته ته حفره ام داخل رفته بود و دیواره های سوراخم بهش فشار وارد میکردن
داغی و بزرگی عضو میو حالمو دگرگون تر میکرد میخواستم زودتر حرکت کنه. با دستش محکم پهلوم هامو گرفت و با صدای گرفته اش نالید