1. به دوست پسرم بگم زشته

3.2K 481 123
                                    

-هی تی جی فمیلی حالتون چطوره؟ امروز با یه ویدیو دیگه برگشتم همونطور که میبینین ته امروز با من نیست که این ینی امروز قراره یه پرنک داشته باشیم.
جونگ کوک با پوزخند گفت.

-امروز میخوام پرنک "به دوست پسرم بگم زشته" رو انجام بدم. من خیلیا رو دیدم که اینکارو انجام دادن و نتیجه تا حالا چیز خوبی نبوده.
جونگ کوک همونطور که توی اتاق خودش و تهیونگ رفت با خنده گفت و دوربینو روی میز گذاشت.

-اوکی تهیونگ طبقه پایینه و داره قهوه درست میکنه و ممکنه هرلحظه بیاد بالا، من بهش گفتم که ما میخوایم بریم مرکز خرید و قراره که یه ویدیو معمولی از خرید کردن داشته باشیم پس میتونم راحت ریکشنای تهیونگ رو ضبط کنم.
همونطور که به دوربین لبخند خرگوشیشو میزد گفت.

-راستش حس بدی دارم چون واقعا عاشق تهیونگم و نمیتونم ناراحت بودنشو ببینم اما شما بچه ها اینو میخواستین پس منم بهتون میدمش.
اینو گفت و از دوربین دور شد.

-بزن بریم.
وقتی صدای پا شنید رو به دوربین لب زد و سریع روی تخت دراز کشید.

تهیونگ اروم درو باز کرد و اومد تو اتاق تا قهوه ی جونگ کوک رو بهش بده.

-اینم قهوه ت.
قهوه رو بهش داد و خم شد تا جونگ کوک رو ببوسه.

-مرسی.
گفت و لبای تهیونگ رو بوسید.

جونگ کوک با اینکه دید تهیونگ حاضره پرسید
-نمیخوای حاضرشی؟

-من که اماده م.

-میخوای اینجوری بیای؟
جونگ کوک همونطور که تظاهر میکرد تعجب کرده گفت.

-خب...اره دیگه مشکلش چیه؟
تهیونگ با گیجی گفت.

-عام...نمیدونم لباسات شاید مشکل داره؟

- لباسام؟

-نمیدونم شاید به خاطر موهاته....تو یجورایی زشتی.

*اوه خدایا من گفتمش* جونگ کوک با خودش گفت.

-موهای من همیشه همینجوریه منظورت چیه زشتم؟
تهیونگ با ناراحتی پرسید.

-خب نمیدونم...اصلا وقتی داشتی لباس میپوشیدی توی اینه نگاه کردی؟
جونگ کوک با بی حوصلگی ساختگی پرسید و وانمود کرد داره با گوشیش کار میکنه.

-خب...میخوای عوضش کنم؟
تهیونگ با  بغض پرسید.

*بغض کرده ...فاک اون بغض کرده*
جونگ کوک برای بار هزارم خودشو لعنت کرد.

~TJ family~ (kookv)Where stories live. Discover now