🌌 endless sky 🌌(mewgulf)

part5 (I'm not ok)

فاک چقدر باید تحقیر میشدم جلوی این و اون همش هم بخاطر پول لعنتی... پوزخندی ناخودآگاه گوشه ی لب زخم شده ام شکل گرفت
خدا پول رو به چه کسایی میداد پوفففففف

- باشه دوماه فقط دوماه بیشتر شد رحم و مروتی در کار نیس... در ضمن...

منتظر نگاش کردم چاقوشو کمی محکمتر روی گلوم فشار داد درد میکرد
غرید

-اگه فرار کنی یا هر غلط دیگه بدون هر گورستونی باشی پیدات میکنم و گردنتو میبرم... سود پول دوماه هم حساب میشه افتاد؟ میشه 3میلیون دلار افتاد؟

- چی؟ 3میلیون ؟ لعنتی چجوری حساب میکنی؟

- هرجور دلم بخواد این پول، پول نزوله پس باید موقع قرض گرفتنش فکر همه جاشو میکردی عزت زیاد

ولم کرد، اون چند نفری ک گرفته بودنم هم ولم کردن
با نگاه های زشتشون ازم دور شدن
سرمو به دیوار پشتی تکیه دادم و نفس عصبی امو با حرص بیرون دادم
لعنتی 3میلیون دلار اصلا پول کمی نبود(اونم تو وضع دلار شما به ایران حساب کنین)
چند بار سرمو به دیوار پشت سرم زدم
مغزمو باید کار مینداختم....

موبایلمو برداشتم و شماره ی پی نایس رو گرفتم...

°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°

سوم شخص:

دو روز بعد:

-میتونی بری دیگه خوابم میاد

میو باشه ای زیر لب گفت و کتابی که توی دستش بود رو بست از جاش بلند شد
نگاهی به ساعت روی دیوار انداخت
ساعتی که برای صاحب ساعت بی استفاده بود
عقربه ها ساعت11شب رو نشون میدادن
نگاهی که پر از حس گناه و عذاب وجدان بود به گالف انداخت.

از اتاق خارج شد.

نیمه های شب بود گالف با حس کردن صدای قدم های چند نفر از خواب بیدار شد
زیر لب غرید

- کدوم احمق هایی این وقت شب دارن رو اعصابم میرن

هی سیری ساعت چنده؟
صدای سیری بلند شد:ساعت 2 نیمه شب بود
دستشو به سمت زنگ روی میز دراز کرد تا اونو به صدا دربیاره اما بین راه متوقف شد

لعنتی زیر لب گفت خودش هم نمیدونست چرا باید دلش برای پرستارش میسوخت
آخه اینروزها حسابی ازش کار میکشید!
از پی جیب هم شنیده بود که اون به شدت زخمی شده بوده
انگار با کسی دعواش شده ولی میو سوپاسیت از اون آدمهای بی سروپایی که هی دعوا کنن بنظر نمیرسید
خب گالف که نمیدونست چه شکلیه اما رفتارش اینو نشون نمیداد...

از تخت پایین رفت قدم هاشو شمرد تا به در رسید
خودشو برای عربده کشیدن آماده کرد

درو باز کرد همزمان دهنشو باز کرد تا آخرین تن صداشو بیرون بده که دست مردونه ای روی دهنش قرار گرفت
و فوری تو جای گرمی حبس شد