-ازش خوشت اومده نه؟
با شنیدن این حرف دستهای نجار جوون بی حرکت شدن و تیکه چوب تو دستش رو با ابروهای بالا رفته پرت کرد روی الوارها و چرخید سمت دختر کنارش.
-چی؟
دختر جوون دستهاش رو زیر بغلش زد و موشکافانه بهش خیره شد.حالتی به صورتش گرفته بود که انگار بزرگترین راز هستی رو کشف کرده و الان میخواد با بقیه توش سهیم بشه و برای چانیولی که دختر روبروش رو تقریبا بزرگ کرده بود این اصلا نشونه خوبی نبود. چیونگ توی بیرون کشیدن اطلاعات از بقیه محشر بود و وقتی به خودش میرسید حتی حرفه ای تر هم میشد چون چانیول رو خیلی خوب میشناخت.
-خودت رو به اون راه نزن هیونگ...من خوب میشناسمت...
چیونگ با چشم های باریک شده گفت و چانیول هوفی کشید و با جدیت به دختر کنارش خیره شد.
-چیونگ... عزیزم...میشه جای این فکرها یه کم حواست رو بدی به درسهات؟ اون پسر بیچاره فقط قراره شاگردم باشه!
حرفش باعث شد یه پوزخند گنده روی لبهای دختر جوون شکل بگیره.
-اها! خودت رو لو دادی! اصلا از کجا فهمیدی راجب کی دارم حرف میزنم؟
لبهای چانیول خط شدن و دختر کنارش همینطور که تقریبا شاخ های شیطانی نامرئیش برق میزدن خم شد سمتش و خیره شد به صورتش.
-ده ساله با همیم هیونگ! من یکی رو دیگه نمیتونی گول بزنی!
چانیول با نگرانی نگاهی به سمت دیگه کارگاه که پسر جوون تازه وارد عین یه بچه پنج ساله گیج نشسته بود روی یه ردیف الوار و داشت با دقت پروسه کار با سمباده اش رو تمرین میکرد, انداخت و بعد دوباره به سمت دختر کنارش چرخید.
-چرا داری اینارو میگی؟ چون حس خوبی به اینجوری بودنم نداری؟
اروم پرسید و چیونگ با چشم های درشت شده تند تند پلک زد و نگاهش رو به روبرو داد. از واکنشش تو گذشته وقتی فهمیده بود هیونگش علاقه ای به دخترها نداره شرمنده بود.
-نه هیونگ...من دیگه مثل قبل فکر نمیکنم...اون موقع فقط شوکه بودم... همین...
چانیول لبخند کمرنگی زد و دستش رو جلو برد و موهای کوتاه دختر کنارش رو با محبت به هم ریخت ولی چیزی نگفت.
-جوابم رو ندادی هیونگ... ازش خوشت اومده؟
نگاه چانیول بدون اینکه بتونه خودداری کنه دوباره برگشت روی پسر قدکوتاه و چند لحظه به اون اخم بامزه که بین ابروهاش پخش شده بود خیره شد. نفس گرفت و نگاهش رو به چیونگ داد.
-واسه همین ازش بدت میاد؟ چون فکر میکنی من ازش خوشم اومده؟
پرسید و لبهای دختر کنارش خط شدن.
YOU ARE READING
ミ🌠Till I Reach Your Star 🌠ﾐ(Book #𝟸 ᴏғ sᴛᴀʀ sᴇʀɪᴇs🌟)
Romance🌠نام فیکشن: Till I reach Your star 🌠کاپل : چانبک 🌠ژانر: رمنس.فلاف. زندگی روزمره 🌠محدودیت سنی : NC 18+ 🌠نویسنده : Silver Bunny 🌸🌿🐰 بکهیون تنها چیزی بود که چانیول رو به این زندگی وابسته میکرد. یه پسر پونزده ساله یتیم مگه چی میتونست داشته ب...
