🌟🍃Chapter 1🍃🌟

13.1K 1.9K 1.1K
                                    

ایده داستان و اسمش از اهنگی که گذاشتم الهام گرفته شده  👇🏻

Kyuhyun- Till i reach your star 🌠

💫قدم های سنگینم دارن تلاش میکنن که دنبالت کنن

سایه ات توی خیابون هنگام غروب به طور عجیبی غمگین به نظر میرسید.

مثل یه قلب دردناک...

یه ستاره توی اسمون تاریک چشمک زد.

رویاهای احمقانه ام و عشقی که میخواستم ازش محافظت کنم

همشون رو توی اون ستاره حک کردم.

منتظرم بمون

تا وقتی که راهم رو برای برگشت بهت پیدا کنم

تا ستاره هامون دیگه هیچوقت دلتنگ هم نشن

فقط یه کوچولو منتظر بمون

تا وقتی که به ستاره ات برسم

یعنی اهنگی رو که با هم بهش گوش میدادیم فراموش کردم؟

وقتایی که خیلی دلم برات تنگ میشه

صورت خندونت جلوم میاد

اون معجزه کوچیکی که توی قلبم درخشید

یادت باشه که همه این عشق بود

وقتی داری سختی میکشی و تنهایی

یادت نره که بی کس نیستی

تا وقتی که به ستاره ات برسم

منی که انقد حقیر شدم و این قلبم

دیگه نمیتونم تحملشون کنم

میخوام برای حقیقتی که پنهان کردی شجاع باشم و ازت محافظت کنم...💫

🌟🍂🍃🌟🍃🍂🌟🍃🍂🌟🍃🍂🌟

-نمیخوام!!!

پسر بچه با صدایی که بخاطر هق هق های پی در پی اش خیلی سخت از بین لب های کوچیکش خارج میشد با جدیتی که برای هیکل کوچولوش یه کم زیادی بود گفت و بعد دستهاش رو که پشتش حلقه کرده بود تو هم محکم تر کرد تا شاید بتونه از گرفته شدن چیزی که بین مشتای کوچیکش پنهان شده بود جلوگیری کنه.

-بار اخره که دارم میگم بکهیون! پسش بده! همین حالا!!

-نمیخوام... برای هیونگمه... خانوم چویی خانوم بدیه... اون همش وسیله های هیونگم رو ازش میگیره و منم کتک میزنه... این ساعت هیونگمه... اون خانوم مهربونه خودش دست هیونگم کرد... بکهیون نمیدتش...این ساعت به دست هیونگم فقط میاد...

پسر کوچیکتر همینطور که نفس نفس میزد میون هق هق هاش گفت و بعد دماغ قرمز شده اش رو با کج کردن گردنش با شونه بلیز استین کوتاهش که اصلا مناسب هوای سرد این فصل نبود پاک کرد.

ミ🌠Till I Reach Your Star 🌠ミ(Book #𝟸 ᴏғ sᴛᴀʀ sᴇʀɪᴇs🌟)Where stories live. Discover now