باحس انگشتای خیسی روی گونش،چشماش
رو باز کرد.
جونمیون باموها و بدن خیس وباحوله ای که دورکمر باریکش بسته بود،لبخندی بهش زد.
ییفان چندپلک پشت سرهم زد،لبهاشو اویزون
کرد:شد یه بار همونجور که من بیدارت میکنم،
بیدارم کنی؟
جونمیون درحالیکه باحوله ی دیگه ای بدنش رو
خشک میکرد،گفت:چطور؟با بوسه و نوازش؟یا
چی میگفتی این اواخر؟ایگی...چی؟...اهااا.....
ایگیگای؟من که مثل تو شاعرنیستم،اول صبحم
خودت میدونی نمیتونم کسیو لوس کنم.همینکه
بهت خندیدم و کتک نخوردی زیادیه.
ییفان چینی به بینیش داد و سرجاش نشست:
بله میدونم شما اول صبح ها فقط بلدی کتک
بزنی،بداخلاقی کنی جناب رییس.
جونمیون کنارتخت ایستاد:پاشو سریع دوش
بگیر باید بریم وقت نداریم.
بیتوجه به چشمای خوابالودییفان که رویبدنش
میچرخید،حولش رو باز کرد و لباس زیرش رو
برداشت که بپوشه.
ییفان درحالیکه نگاه خیرشو به بدن جونمیون
دوخته بود،از جاش بلند شد و دریک حرکت بدن
جونمیون رو به سمت خودش کشیدو روی تخت
انداخت.
جونمیون:خدایااا....تو باز جنی شدی ییفان؟
بی توجه به حرفها وغرزدن هاش،دندوناشو تو
پوست گردن و بعد شونه شیری رنگش فروکرد.
ییفان:وقتی اول صبح باهمچین صحنه جذابی
مواجه بشم،آره....جنی میشم.تقصیرخودته که
لخت و بابدن خیس اومدی بالای سرم.
جونمیون:بایدبادنیل حرف بزنم ببینم اونجا چی
خوردت دادن.
مکی به پوست بین گردن وشونش زد و باحلقه
کردن دستاش دوربدنبرهنش،سرشوروی سینه
جونمیون گذاشت.
ییفان:بوی خوبی میدی جون...یه جور بوی
زندگی...
جونمیون کمی گردنش روخم کردوبوسهای روی
موهای ییفان کاشت:عزیزم،وقت نداریم.بلندشو.
ییفان سرش رو بلندکرد:ولی قیافه جونگ سوک
دیدنی میشه.
جونمیون:ییفااان..میخوام اون عوضی رو وقتی
دستگیرمیشه ببینم.زودتر پاشو بریم دیگه.
.....................................درحالیکه کت طوسیرنگش رومیپوشید،ازپلهها،
پایین اومد.
بادیدن برادرش و کریسی که روی کاناپه نشسته
ودارن باهم صحبت میکنن،گفت:چرا مثل دامادا
لباس پوشیدین؟ستم کردین باهم.
هردو کت وشلوار خوش دوخت ومشکی رنگی
از برند کیتون به تن داشتن و موهاشون رو،روبه
بالا حالت داده بودن.
جه بوم:چقدم شلوغش کردین.خوبه قراره فقط
برگردی سر کارقبلیت هیونگ!!
YOU ARE READING
Afteryougone
Action❅¦ɴᴀᴍᴇ : #Afteryougone ❅¦ɢᴀɴᴇʀ : ᴍᴀғɪᴀ.ᴄʀɪᴍɪɴᴀʟ. ᴀᴄᴛɪᴏɴ.ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ.ᴀɴɢᴇsᴛ.sᴍᴜᴛ ❅¦ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ᴋʀɪsʜᴏ.ᴊᴊ.sᴇᴋᴀɪʜᴜɴ ❅¦ᴡʀɪᴛᴇʀ : Aɴɢᴇʟ Sᴀᴍ ⭐🌟خلاصه: باگذشت دوسال ازمرگ رییس وو،سوهو هنوزهم اون رو فراموش نکرده و درتلاشه که انتقامش رو بگیره،چی میشه اگه بفهمه که کر...