پارت‌پانزدهم

246 59 10
                                    

ییفان رو تو اتاقش تنها گذاشت و ازاتاق خارج
شد.
وارد اتاق یونگ هوا شد.
باچشمای گرد به صورت سوهو نگاه کرد.چرااین
طور ناگهانی به اتاقش اومده و در،رو محکم
بسته بود؟
یونگ:چیشده رییس؟کی برگشتین؟
سوهو:برگشتیم؟یونگ واقعا مادونفربودیم؟
یعنی من واقعا خواب نبودم؟
یونگ هوا از پشت میزش بلند شد وبه طرفش
رفت.
سوهو:یعنی من تازه ازخواب بیدار نشدم؟اون
دو روز....اون واقعی بود؟
یونگ:کریسو دیدی،جنی شدی رییس؟
سوهو:هنوز نمیتونم باور کنم...
یونگ هوا دوباره به سمت میزش برگشت ودر
حالیکه مینشست،گفت:یکی از یکی خل ترین.
برو بزار کتابمو بخونم.
اوه،راستی....کیم جونگین زنگ زده ومیخواد
همین الان تورو ببینه.گفتم بیاد اینجا.
…………………………………...
وارد امارت شد و به طرف اتاق کار سوهو رفت.
سوهو،جه بوم ویونگ هوا منتظرش بودن.
رییس،کمی عصبی بنظرمیرسید،چون به محض
ورودش کیم جونگین باهاش تماس گرفته و
خواسته بود که زودتر اون رو ببینه.
سوهوهم به جای اینکه باییفانش وقت بگذرونه،
اون رو تو اتاقش تنها گذاشته و حالا منتظر اون
کاراگاه بود.
جونگین وارد شد و مقابل جه بوم ویونگ هوا
نشست.
سوهو:به نفعته که کارمهمی داشته باشی کیم
جونگین.
جه بوم با ابروهای بالارفته به طرف برادرش
برگشت،بنظرش زیادی عجله داشت واین براش
عجیب بودکه سوهودوست نداره کارکنه،معمولا
همیشه از کیم جونگین استقبال میکرد،چون
اخبار مهمی براش میورد.
جونگین:امروز رییس بخش مرکزی شخصا به
دفترم اومد و ازم خواست پرونده لی جونگ
سوک و خلاف های شرکتش رو ببندم.
سوهو اخم کرد:چرا؟
جونگین:گفت ازبالا دستور اومده که پروندش
بسته بشه،حتی کسانی که به خاطر استفاده از
داروهای ساخت شرکتشون کشته شدن هم
قراره رضایت بدن.
جه بوم باعصبانیت ازبین دندوناش غرید:اون
عوضیا به خاطر انتخابات دارن این کارو میکنن.
جونگین:درسته،همه ی سوابقش هم پاک شده.
واضحه که رییسمون،از همدستای اونه.حتماهم
بهش قول یه پست مهم رو داده.
سوهو کلافه چنگی به موهاش زد:باشه،اینامهم
نیست.شما به کارتون ادامه بدین.
باید همه ی مدارک تا یک ماه دیگه آماده باشن.
جونگین:یه هکرمیخوام که سایت اداره رو هک
کنه،همه ی سوابق جونگ سوک و مشخصات
اون قربانیا داخلشه.
سوهو سرش رو تکون داد:باشه،اونو بسپار به
من.
جونگین ازجاش بلندشد:باید برگردم سرکارم.
با خارج شدنش از اتاق،سوهو ویونگ هوا به
طرف جه بوم برگشتن.
سوهو:بریم اتاقم.
جه بوم:چرا؟از وقتی اومدی مشکوکی هیونگ.
سوهو بلند شد و درحالیکه به طرف در خروجی
اتاق میرفت،گفت:دنبالم بیا خودت میبینی.
جه بوم باچشم وابرو از یونگ هوایی که کنارش
بود جریان رو پرسید.
یونگ:باید یکیو ببینی.
چشمای جه بوم گردتر شدن:تو اتاق هیونگ؟
جه بوم دنبالشون راه افتادو بعد ازاینکه سوهو
قفل در،رو بازکرد،باهم وارد اتاق شدن.
جه بوم:چراقفل کرده بودی در اتاقتو؟چی اینجا
قایم کردی؟
نگاهش رو به اطراف چرخوند،هیچ چیز عجیبی
نبود.
جه بوم:چیو باید ببینم هیونگ؟
سوهو به طرف دیگه ی اتاقش که ازاون زاویه
دیده نمیشد،رفت.
سوهو:چقد نق میزنی جه!
جه بوم دنبالش رفت،اما بادیدن مردی که پشت
بهشون وروبه پنجره ایستاده بود،خشکش زد.
سوهو ویونگ هوا بی توجه بهش،روی مبل های
سفیدرنگ،کنارهم نشستن.
اما جه بوم بدون پلک زدن به اون مردکه حالا به
طرفش برگشته بود،نگاه میکرد.
ییفان لبخندی بهش زد:مشتاق دیدار جه بوم.
چشمای جه بوم از اون حد گردتر نمیشدن.
جه بوم:یااااا خدااااا.....
نگاهش روبه برادرش که بیخیال نشسته بود،داد
و دوباره به ییفان نگاه کرد.
جه بوم:تو...نمرده بودی؟یا...شبیهشی؟
سوهو:نه جه،دنیل نجاتش داده و تمام این مدت
پیشش بوده.
کریس و جه بوم هم روبه روشون نشستن.
جه بوم بافاصله،درحالیکه نگاه خیره ومتعجبش
هنوز روی بدن کریس میچرخید،کنارش نشست.
جه بوم:عجیبه که دارم یه مرده رو میبینم.
کریس:من نمردم کیم جه بوم.
یونگ:اقایون دقت کنین،الان یه مشکل داریم.
جه‌بوم:مشکلتونو راحت میتونم بکشم،ولی
شما  نمیزارین....
دوباره نگاه بهت زدشوبه چهره ییفان دوخت:
اهه مطمئنی زنده....اخه چطور؟
ییفان تک خندی بهش زد.
سوهو:گفتم که نمیخوام راحت بمیره.
جه بوم:پس حالا باید بریم دنبال خانواده های
قربانیا؟
سوهو:اوهوم،مشخصاتشون رو داریم.فقط باید
ادرس و تلفنشون رو پیدا کنین.
با زنگ خوردن گوشی کریس،همه چند لحظه
ساکت شدن.
تماس رو وصل کرد:بله سهون؟
سهون:میخوام شام بخرم،توهم میخوری؟
کریس:اره نیم ساعت دیگه میام.
سوهو:کجا؟
کریس به طرف سوهو برگشت:خونه سهون.
سوهو:بیخود،همینجا میمونی.
کریس:نمیتونم اینجابمونم الان،و وسیله هام
هم.....
سوهو:همه وسیله هات سرجاشه ییفان،به
هیچی دست نزدم،واینکه.... نمیتونی ازاین اتاق
خارج بشی عزیزم.
صدای سهون ازپشت خط اومد:خدایا داری با
کی بحث میکنی هیونگ؟
سوهو:میتونی بهش بگی بیاد اینجا.
کریس:میتونی بیای اینجا سهون،اگه دوست
داری.
تماس رو قطع کرد وگفت:نکنه میخوای اینجا
زندانیم کنی جون؟
سوهو شونه ای بالا انداخت.
جه بوم:اه اه...چندش بازی...میرم اتاق خودم.
همراه با یونگ از اتاق خارج شدن.
...................................

AfteryougoneWhere stories live. Discover now