The Dupe (Completed)

بواسطة Saik_v

85.8K 23.7K 1.8K

بکهیون یه شرط مسخره با دوستاش گذاشته. اون باید احمق ترین دانشجوی دانشگاه رو اغفال کنه و ازش فیلم بگیره. یا ش... المزيد

احمق!
۲
۳
۴
۵
۶
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰

۷

3.9K 1.1K 70
بواسطة Saik_v

Pcy: من تو رو شرمنده می کنم؟
Bbh:یعنی چی؟
Pcy:ببخشید که اینقدر عجیبم
Bbh:میشه بگی دقیقا چی شده؟
Pcy:امروز رفتار من با دوستات اصلا خوب نبود
Bbh: پارک چانیول
Bbh:  اولا تقصیر اون سهون بیشعور بود
Bbh: و قسم به خدا
Bbh:اگه یبار دیگه ازین حرفای احمقانه بزنی من می دونم و تو!
Pcy:تو از من خجالت نمی کشی؟
Bbh:الان نه! ولی وقتی روت بهشون باز بشه احتمالا آره!
Pcy:تو بهترین دوست پسر دنیایی
Bbh has been offline

تصور پارک چانیول از دوست پسر چیه؟
یکی که با هم چت می کنن و همدیگه رو به نوشیدنی یا ناهار دعوت می کنن؟ بدون حتی یه بوس، میشه یکی رو دوست پسر خودت بدونی؟
حتی شک نمی کنی که قضیه چیه؟

بکهیون دوست داشت یدونه تو سر چانیول بکوبه که سر عقل بیاد و یه دونه هم تو سر خودش با این دوستایی که داره.

امروز صبح چن و مینسوک زودتر از همه از خواب بیدار شدند و رفتند ساحل. بکهیون خواب بود  اما ورجه ورجه های اون دوتا تخم جن کاملا بی خوابش کرد. بنابراین بلند شد تا به اونها ملحق بشه و از اونجایی که خودش هم دست کمی از چن و مینسوک نداشت، کیونگسو ی بیچاره رو هم از خواب بی خواب کرد.

تقریبا ساعت ۸ بود که خیس خالی و با شکمهای گرسنه برگشتند.
اوضاع ویلا به نحو غیر عادی ساکت بود و حتی بکهیون میتونست تشنج بین افراد رو حس کنه.
چانیول نبود و سهون با اخم به تلوزیون خاموش زل زده بود.

کریس و جونمیون توی آشپزخونه بودن و با چشم و ابرو به هم اشاره می کردند.
و سه تا دوست مدلینگش هم مثل سه کله پوک پشت اپن نشسته بودن و هیچ چی نمی گفتن.
این بکهیون رو عصبی می کرد.

"چه خبره؟"
لی لبهاشو جلو داد.
"هیونگ! چانیول صبح به اتاق تو رفته بوده و سهون اونو دیده"
میتونست حدس بزنه چه مسخره بازی ای راه افتاده بوده. بیچاره چانیول!

اون روز چانیول تا عصر نیومد ویلا.

اونها هیچ جایی رو  بلد نبودند و از همه بدتر یخچال خالی بود.
اونها تا ظهر گرسنگی کشیدند تا اینکه بالاخره عقل یکی قد داد و از اسنپ غذا سفارش دادن.

شما هر وقت رفتین ججو یادتون باشه اولا سر به سر میزبان نزارین.. و اگه به هر دلیلی میزبانتون غیبش زد، برین فروشگاه و خرید کنین. رستورانهای اونجا خیلی گرونند و ممکنه  با دیدن قیمت غذاها سکته کنین!
   

واصل القراءة

ستعجبك أيضاً

871 150 6
«عشق رویایی ما» +نمیفهمم یونجون! _مسئله همینهه سو!! اینبار فریاد یونجون کل فضای خونرو پر کرد.. یونجون سرشو پایین گرفته بود..ولی ریز سریع اشکاش و...
335K 52.6K 126
🥀 فیکشن : دوستت دارم 🥀 کاپل : چانبک 🥀 ژانر : امپرگ ، روزمره ، اسمات ، رمنس ، خشن ، فلاف +18 🔆خلاصه : پارک چانیول رئـیس بزرگ ترین بانـد مواد مخدر...
425K 49.5K 44
بکهیون،پسری که به خاطر جرم مادرش توی زندان متولد شده میتونه به وکیلی سرد و مرموز اعتماد کنه و همراهش پا به دنیای ناشناخته و ترسناکه پشت دیوارهای بلند...
130K 24.5K 35
یک روز صبح، روزی که قرار بود خیلی معمولی و عادی باشه، بکهیون بعد از بیدار شدن از خواب شبانه در کنار همسرش، متوجه میشه که چانیول اون رو فراموش کرده و...