❀8❀

287 56 99
                                    

همراه ضربه ی‌ کتابی که توی سرم کوبیدی به خودم اومدم‌...
با بی میلی نگاهم و از صورت بی نظیرت گرفتم..
-یااا چرا میزنی خب؟!

نیم نگاهی به من که دستم و روی سرم می کشیدم کردی:
"دارم به این فکر می کنم اگه با یونتان حرف میزدم نتیجه بهتری می گرفتم!!"

قطعا به خاطر این بود که دوباره موقع خوندن جملات روباه محو چهره ی زیباش شدم!
و گرنه غرغر های با نمکش چه دلیل دیگه ای داره؟!

سعی می کردم جلوی لبخندم و بگیرم تا بیشتر از این ناراحتش نکنم اما مگه شدنی بود؟!

می تونستم پسرک دوست داشتنیم و وقتی لبش کمی به پایین مایل شده رو ببینم و لبخند نزنم؟!

"هی بیشعور نیشت و ببند"
با اخطاری که بیشتر شبیه تهدید بود لبخندم و جمع کردم..
و حالت مظلومی به صورتم گرفتم...
-هی تو الان دوست پسرت و با یه هاپو مقایسه کردی ته؟!

کوتاه خندیدی ولی نفهمیدی چه آشوبی با لبخندت توی دلم به پا کردی!
توی اون لحظه ی زیبا، هر چند کوتاه...

باعث شدی ایمان بیارم که هیچ صحنه ای قشنگ تر از لبخندت نیست عزیزم!
چجوری باید نبودنت و باور کنم؟!

چجوری باید باور کنم صاحب این خاطرات شیرین دیگه زنده نیست؟!

بد کردی!
در حقم بد کردی تهیونگ!
قلب من به شیرینی تو عادت کرده بود...!
به شیرینی روزگارمون...
حالا طاقت این همه تلخی رو نداره عزیزم!

من هیچ وقت اینقدر کم صبر نبودم ولی انتظار برگشتنت صبر و ازم گرفته...

دیگه از وقتی نیستی بودن هیچکس برام مهم نیست!
تو که باید باشی...
نیستی!
پس بقیه هیچ اهمیتی ندارن، همشون با هم برن به درک!

چرا این کار و باهام کردی؟!
بابا لعنتی دلم برات تنگ شده!!
دلتنگتم!!
تهیونگ دلم برا تنگ شده!!
میفهمی؟!
چقدر دیگه باید تکرار کنم تا باورش کنی؟!

توی اتاق خالی فریاد میزنم ولی هر کس به راحتی متوجه عجز توی صدام میشه‌...
به طرز عجیبی فریاد هام قطع و تنها چیزی که شنیده میشه زمزمه ی دردمندِ صدامِ!

-به خدا قسم دلم برات تنگ شده!!
خواهش می کنم یه بار خودت به جای خاطراتت بیا، میشه؟!

-توی این چشما چی هست که نمی تونم یه لحظه ام بهش نگاه نکنم؟!
"اگه با دقت نگاه کنی میبینی که تو چشم هام هیچی جز تو نیست.."

تو رو جون کوکی یه بار دیگه این جمله رو بهم بگو!!
وقتی گفتم تو نفس هام بودی..‌راست گفتم..
شاید دوست داشتنت بهانه بود..
من تو رو برای نفس کشیدن می خواستم!

جدا نمیشه وقتی نیستی نفس بکشم...
این بغض توی گلوم قصد خفه کردنم رو داره...
تقلا هام برای نفس کشیدن بی فایده اس وقتی اکسیژنی مثل "تو" وجود نداره!

𝐈 𝐥𝐨𝐯𝐞𝐝 𝐡𝐢𝐦Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz