WonderWall

Part 1

WonderWall
Pt 1

صدای بلند آهنگ متال

رقاص های مستی که بی قید، توی هم می لولیدن
لمس های بی اجازه و گستاخانه

احساس گناهی که پشت نقاب مستی مخفی می موند

و در آخر، بوسه های سردی که به تخت ختم می شد.

با حرص دستش رو دور شیشه نوشیدنی پیناکولادا حلقه کرد.

هدفش از سفارش نوشیدنی شیرین و بدون الکل رو نمی دونست.

الان فقط به یک حواس پرتی نیاز داشت و مثل همیشه، توی بدترین شرایط، بدترین انتخاب رو کرده بود.

صدای بلند آهنگ تمرکز و آرامشش رو بهم می زد.

کاش زودتر از این بار لعنتی بیرون می رفتن
شاید یک بار آروم و خلوت تر، پیشنهاد بهتری بود
اما شک داشت دنیل به حرفش گوش کنه.

با عجز نگاهش رو به دوست پسر بیخیالش دوخت
و بی اراده اخم هاش رو توی هم کشید.

دنیل بی خبر از نگاه عصبانی دوست پسرش، مشغول لاس زدن با یکی از دنسرهای بار بود.

زیر لب آه آرومی کشید.

دو سال از مهاجرتش به لس آنجلس می گذشت
روزهای اول اقامت، توی باشگاه با دنیل آشنا شد و طناب دوستی، خیلی ساده بینشون شکل گرفت.

بعد از یک سال و نیم دوستی و همخونه بودن، دنیل پیشنهاد شروع رابطه احساسی رو مطرح کرد و با استقبال جونگ کوک مواجه شد.

سه ماه اول رابطه بهشتِ روی زمین بود.

فکر می کرد دنیل دقیقا همون کسی که تمام این بیست و چهار سال، دنبالش می گشت
اما سه ماه بعدی، دنیل درهای جهنم رو برای کوکی باز کرد.
جهنمی که شعله افروز بی رحمش، دنیل بود!

با تظاهر، کوکی رو توی عشق غرق کرد و وقتی جونگ کوک گارد دفاعیش رو پایین آورد، ضربه محکم و دقیقی به احساسات صادقانه و پاکش زد.

تمام طول این سه ماه، دنیل رو به معنای واقعی کلمه تحمل می کرد.

باورش نمی شد همه رفتارهای عاشقانه ـش فقط تظاهر باشه
و هنوز هم احمقانه امید به درست شدن دوست پسر متظاهرش داشت.

می دونست به آدم درستی دل نبسته
مطمئن بود که حتی جزو ده تا اولویت اول دنیل نیست
اما باز هم با لجبازی سعی می کرد رابطه ای که از اول غلط بود رو درست کنه.

دنیل هیچ اهمیتی به احساسات و افکار جونگ کوک نمی داد و در عوض تا می تونست از راه های متفاوت بهش ضربه می زد.

اولین روزهای تغییر رفتار دوست پسرش، فکر کرد شاید فقط بخاطر سکس باهم بودن
و مثل یک احمق بیشتر خودش رو در اختیار دنیل گذاشت
اما نتیجه ای نداد.