part 4

244 42 52
                                    

/نایل/

برای کار کردن با یه خواننده جدید خیلی استرس دارم. اصلا نمیدونم میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم یا نه ولی با این حال امیدوارم لویی کارشو درست انجام داده باشه و یه فرد مناسبو پیدا کرده باشه.

 بالاخره لویی و اون خواننده هرو دم در رستوران دیدم و برای اینکه منو راحت پیدا کنن از جام پاشدمو براشون دست تکون دادم

(نایل با +و لویی با × و هری با -)

-سلام اقای هوران
بهم دست داد و منم با لبخند بهش دست دادم

+سلام اقای؟

-استایلز هستم،هری استایلز. البته میتونی هری صدام کنی

+خوشبختم هری توام میتونی منو نایل صدا کن

×منم اینجا حضور دارما

+سلام لو.چطوری؟

×خوبم.
بنظرتون بهتر نیست بشینیم

تا اینجا که همه چی خوب پیش رفته. فکر نمیکردم لو همچین خواننده ی خوشتیپو خوشگلی پیدا کنه و البته از طرز دست دادنو سلام کردنش فکر کنم پرو ام هست.

× نایل اینم همون خواننده ایه که گفته بودمه،هری ادوارد استایلز . بهتر نیست خودت خودتو معرفی کنی

-بله حتما.
خب من ۲۵ سالمه و خواننده ی تازه کاری هستم . من میدونم که قبلا شعر هات توسط لیام پین خونده میشد و امیدوارم که منم بتونم به خوبیه اون بخونم

×من که فکر کنم بهترم میخونی.

-نظر لطفته

+هری منم به موفق شدنت امیدوارم و مطمئنم که میتونی. فقط یه چیزی باورم نمیشه!

-چه چیزی؟

+تو از من کوچیک تری!!

-اره همه بهم میگن که بیشتر از سنم بهم میخوره.تو چند سالته؟

+۲۶

-خب کلا یه ساله زیاد نیس که.
اینو گفتو خندید.خنده ی جذابی داره و اینکه چال خیلی خوشگلیم داره

خب باید اعتراف کنم که استرسم الکی بود و هری آدم خون گرمیه و همین طور خوش برخورد

گارسون بهمون نزدیک شد و منو رو بهمون داد و ما هم سفارشامونو دادیم

×نایل یه تایم بگو برا تمرین

+امممم نمیدونم. فردا چطوره؟!

-خوبه حالا ساعتشم باهم هماهنگ میکنیم

+ اره

غذاهامونو اوردنو ماهم شروع کردیم به خوردن. میتونم بدون شک بگم که هری سره غذا خیلی بهم نگا میکرد

موقع رفتن شدو لو رفت برای حساب کردن و ما باهم تنها موندیم

-راستی نایل تو شمارتو بهم ندادی

+چی..ی..ی شمارم؟!!

-اره ما باید باهم در ارتباط باشیم

+اها موبایلتو بده

موبایلشو داد و من شمارمو براش زدم

×خو بچه ها بریم؟!

-من دیگه باید برم.ممنون بخاطر نهار
و اینکه بهت تکست میدم نایل خداحافظ بچه ها

+اوکی هرجور راحتی. بای

×بای

/هری/

"باید بگم خیلی خوش شانسم که تونستم یه همچین نویسنده ای پیدا کنم من همه ی شعرای نایلو خوندم اونا فوق العادن دقیقا از ته قلبش‌ مینویسه و این شعراشو خاص و معرکه میکنه

و اما در مورد خودش اون خودشم خیلی زیباس حتما دوست دختر یا پسرش خیلی خوشبخته تا اونجا که من اطلاع دارم اون با زین مالیک بود ولی الانو نمیدونم به هر حال با هرکی هست خدا خیلی دوسش داره"

جو: هری خیلی برات خوشحالم رفیق

-مرسی جو

جو: هری حواست باشه که نایلو از دست ندی یادت نره که اون میتونه تو رو با شعراش به خیلی از ارزوهات برسونه

-حواسم هس.خب کاری نداری

جو: نه فعلا

-بای

بعد از حرف زدن با جو هرچند پشت تلفن ولی خیلی احساس بهتری داشتم. همه ی حرفام تو دلم مونده بود و باید حتما به یکی میگفتم

اممم الان چطوره برم صفحه نایلو تو اینستا و توییتر چک کنم....😆😎

/زین/

الان چند ساعتی از موقعی‌که شان‌اینجا بود میگذره. لیام بهم گفت اگر نمیخوام باهاش حرف بزنم،میتونه ردش کنه بره ولی من خودم قبول نکردم

چمیدونم شاید تونست دوست خوبی باشه...

____________________________

سلام😅

واقعا عذرخواهی میکنم بخاطر وقفه ی طولانی ای که داشتم. ولی ازین به بعد سعی میکنم زود تر بزارم و اینکه اپ این قسمتو به رفیقم مدیونم 😍😘

و اینکه خب بالاخره هری وارد میشود.... دین دین دین 🙄

و زین هم که یه سری فکرا تو سرشه😞

                امیدوارم لذت ببرید😘😆

Fall For YouWhere stories live. Discover now