جلوی عمارت جنر ایستادم . تیپ مشکی ،عطر مخصوص و مثل همیشه اروم .
پیامی فرستادم که رسیدم ، امکان نداره که بوق بزنم از این کار ها متنفرم .بعد از پنج دقیقه حاضر با ظاهری شیک و جذاب از در بیرون اومد،ست قرمز زده بود موهاش روکج تو صورتش ریخته بود و بقیه رو صاف روی شونه هاش ریخته بود .وارد ماشین شد و عطر تندش باعث شد صورتم رو جمع کنم . اشکال نداره باید تحمل کنم .
دستش رو دراز کرد سمتم . :سلام چه وقت شناس راس ساعت رسیدی .
دستش رو گرفتم و فشردم :سلام من همیشه وقت شناسم . لحنم جدی نبود امشب باید تا حدی از جلد واقعیم بیرون بیام .
_وقتی پیام دادی ساعت 9 اماده باشم نمی دونی با چه سرعتی اماده شدم .
حرکت کردم راه زیادی نمونده بود که پرسید : نمی خوای بگی کجا برامون رستوران رزرو کردی ؟
نگاهش کردم مشتاق به من خیره شده بود توی دلم پوزخند زدم .
_دافنهز
_ به نظر جای خوبی میاد !
ماشینو دم در رستوران نگه داشتم و کلیدش رو به دربان دادن تا پارک کنه . کندال با ناز به طرفم اومد و دستش رو دور بازوم حلقه کرد ،چیزی نگفتم و به راهم ادامه دادم . وارد رستوران شدیم . این اولین باری که این جا میامدم نبود . همیشه اونارو برای قرار اول به این جا میاوردم . کار کنانا دیگه منو میشناختن و با دیدنم سلام می کردن .
_ واو این جا محشره ! انتخابت حرف نداره هری !
نگاهش کردم و منو رو از روی میز برداشتم . _رستوران خوبیه .
صدای موزیک کلاسیک تو فضای رستوران پیچیده بود و جو اروم بود ، چند دقیقه بعد از این که نشستیم سرو کله گارسون پیدا شد.
_ شبتون بخیر، انتخابتون رو کردید ؟
با کندال اشاره کردم : اول خانم
کندال لبخندی زد و نگاهی دوباره به منو انداخت .
_ پیشنهاد شما چیه؟
_ امشب برای ما بهترین صید ماهی فرستاده شده پس غذای دریایی رو پیشنهاد میدم .
کندال لبخندی زد : عالیه! پس برای من خوراک ماهی بیارید .
_چشم نوشیدنی چی میل دارید ؟
_ترجیحا اب
_ وسوپ چطور؟
_فوقالعادست!
به سرعت سفارش هارو یادداشت کرد و رو به من کرد .
_ وشما قربان ؟
_ برای من هم خوراک ماهی بیارید .
با رفتن گارسون کندال رو به من کرد ولبخند زد ، به اجبار لبخندی زدنم ولی بیشتر شبیه به پوزخند بود.
YOU ARE READING
Sinner |L.S|
Fanfictionهری ادوارد استایلز مردی که خودش را این گونه معرفی می کند : اسم گناهکار رسم تبهکار ....