اصلا نمیتونی حدس بزنی که امروز چی شد!
پسر خرخونه بازم نیومد!انگار از یجایی بهش وحی شده که من میخوام کتکش بزنم!
در ضمن ینفر جدید به مدرسه اومد!
از دستم بربیاد اونم کتک میزنم ولی اون با زین میگرده.
و زین هم مثل برادر منهبه احتمال زیاد اکثر اکیپای دوستانمون هم قراره یکی باشه
واقعا فک میکنم باید وقتی که بیکار شدم کاری کنم که ازینکه به این مدرسه اومده پشیمون شه.
و اینکه این پسر خرخون فاکر کجاس؟؟؟
فک کنم اسمش لویی عه.
از همکلاسیام با لحن صد البته غیر محترمانه پرسیدم
تایید کردن که چشماش آبیه و نمیدونن که چرا نمیاد.خنده داره.
با عشق.
H.
----------
پسر خرخونه لوییه😍😢
YOU ARE READING
Right - L.S (Persian Translation)
Fanfictionهری هر روز نامه مینویسه و تو نامه اتفاقاتی که براش افتاده رو تعریف میکنه و میندازه تو صندوق پستی ینفر که نمیشناستش... Thank you for permission @LouislovesHazzy 💙💚