امروز بازم اون پسر خرخونه نیومد!
و این از الان داره اعصابمو خورد میکنه!امیدوارم کسی جز من اونو نمیزنه.
میدونی چون از اولین باریکه بهش مشت زدم اون دیگه گاوه منه( :|||)
گاوی که چشمای آبی داره با عینک فرم سیاه.
گاوی که تکالیفمو انجام میده.
گاوی که بازو هاش به طور فاک ورزیدن با اینکه اصلا روشون کار نمیکنه!
گاوی که با اینکه گاوه ولی صدها نفر دوسش دارن!
فک کنم فردا باید کتکش بزنم .
فقط وقتی داشتم این نامرو مینوشتم اینقد عصبانی شدم!
اون وقتی که دارم نامه مینویسم هم داره عصبانیم میکنهبا عشق.
H.
----------
بدبخ پسر خرخونه😐😂
YOU ARE READING
Right - L.S (Persian Translation)
Fanfictionهری هر روز نامه مینویسه و تو نامه اتفاقاتی که براش افتاده رو تعریف میکنه و میندازه تو صندوق پستی ینفر که نمیشناستش... Thank you for permission @LouislovesHazzy 💙💚