صورتش زیبا بود چیزی برای گفتن وجود نداشت
توی چهره اون فقط زیبایی میدید
و لباساش در حالی که ساده بود ولی شیک هم بود
لباس مردونه سفید که فیت تنش بود نه خیلی تنگ و نه خیلی گشاد
و یک شلوار پارچهای گشاد مشکی و کمربند نازک شلوارش افتاده بود روی کفشاش و اگر کسی میدید صد درصد میفهمید که اون یه ادم از طبقه مرفه جامعهست کفشاش لوبوتان بود اون کف قرمز و اون چرم مرغوب اصل همشون داد میزدن که لوبوتان اصله
﴿یه توضیحی راجب لوبوتان بدم
لوبوتان یه شرکت کفش سازی معروف توی فرانسهست که بخاطر اصل بودن چرم هایی که ازش استفاده میکنه و کف قرمز کفشاش و قیمت های بالای اونها یکی از برند های معروف جهان شده﴾
اون شبیه یک ادم معمولی زیبا بود
بعد از کمی تحلیل با خودش یاد موضوع اصلی افتاد
اون مرد که خودشو کیم معرفی کرده بود اصلا درخواستی توی جملهای که گفت نبود
اون داشت دستور میداد که من به تیمش بپیوندم
و به نظرم بد نمیاومد
من ادم قانون مداری نبودم و فقط برای این پلیس شدم چون حق بازنشستگی داشت و یک شغلی بود که ایندمو تضمین میکرد تازه اگر کاراهامو هم انجام میدادم و به هکری ادامه میدادم
کسی به یه پلیس شک نمیکنه پس یکی از امن ترین شغل هایی بود که میتونستم داشته باشم از هر لحاظ و حالا
این مرد اومده میگه میخاد منو وارد یک تیم زیر زمینی کنه که حقوق مزایای پلیس بودن و یا حتی بیشتر از اون رو هم داره
_خب اقای کیم فکر کنم چارهای دیگه جز قبول کردن ندارم، درسته؟!
_اینطور بنظر میاد اقای جئون.
_خب پس مشتاق همکاری با شما هستم.
_خب، پس بلند شو و دنبال من بیا و سعی کن رسمی بودنو بزاری کنار ما کیفیت برامون مهمه نه کمیت
همینطور که بلند شد و داشت به طرف در میرفت این حرفو زد و منم بلند شدم و دنبالش رفتم دلیلی برای اینکه بیشتر اونجا بمونم نداشتم و کنجکاو شده بودم که میخاد منو با خودش کجا ببره پس راه افتادم دنبالش بدون عجله و با ارامش راه میرفت انگار که هیچ دغدغهای توی ذهنش نداره
این مرد واقعا عجیبه
_جایی که الان میریم یه جوری پایگاه ماست که درش کار میکنیم و تحقیق، دنبال اطلاعاتیم و هدفامون رو مشخص میکنیم
_اما چرا داری میری طرف انباری ؟!
_قرار نیست ما خودمون یه پایگاه جدا داشته باشیم ما مخفی هستیم پس باید جایی که کار میکنیم هم مخفی باشه .
_اهان.
بعد از گفتن چند جمله دیگه که شامل امنیت و مکان و فضا و انواع سیستم ها و کد ها بود به یه دری رسیدیم که خیلی عادی میومد ولی بعد از باز کردن اون در یک راهرو با نور های نئونی سبز که به صورت شب تاب توی دیوار کار شده بودن رسیدم که انتهای اون راهرو یه در دیگه وجود داشت که روش نوشته کد سیاه
بعد از وارد شدن به اون مکان انگار وارد یه خونه پر از هکر شده باشی چند نفر پشت سیستم های فوق پیشرفته بودن و یه نفر گوشه سال سرش تو برگه هاا بود و دو نفر دیگم داشتن کلکسیون انواع اسلحهشونو میچیدن .
چه ادمای عجیبی .
اصلا کسی توی این مکان هست که عجیب نباشه!
_خب بچهها چند لحظه به من گوش بدین عضو جدید رو معرفی میکنم جئون جونگکوک
اطلاعاتشو خودتون در بیارید میدونم که میتونید پس نیاز به توضیحات نیست
وادف؟؟این چه کوفتیه....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم پارت جدید بعد از مدتها
امیدوارم خوشتون بیاد
ووت هم دلتون خاست بدین دیگه🎀
Love you ✨
YOU ARE READING
CODE NOIR
Mystery / Thriller«در تاریکی، کسانی زندگی میکنند که قانون ازشون میترسه... اما دنیا به وجودشون نیاز داره.» در دل سئول، جایی که شبها همیشه روشن نیست، گروهی با کد سیاه فعالیت میکنن. اونها قانونشکن نیستن... خودشون قانونن. اینجا، هرکسی که عضوی از Noir بشه، دیگه راه...
PART (2)
Start from the beginning
