چند ماه گذشته بودو بعد از گشتن های زیاد بالاخره اون عمارتی که مد نظرم بود رو پیدا کردم و خریدم.
جیمین توی این مدت خیلی بیشتر شبی انسانها شده بود و دیگه از اون جوجه کوچولویی که از هیچ چیزی خبر نداشت خبری نبود.
اون الان دیگه کاملا بالغ شده بود.
روی کارتون آخر رو چسب زدم و از روی زمین بلندش کردم و روی مابقی کارتون ها گذاشتمش.
از اتاق کارم خارج شدم و به سمت اتاق خواب رفتم.
جیمین درحالی که روی زمین نشسته بود با سلیقه لباسها رو تا میکرد و توی چمدان ها قرار میداد.
به سمتش رفتم و موهاش رو نوازش کردم.
+خسته نباشی عزیزم.
لبخند زد.
-کارای اصلی رو تو کردی. ممنون.
+کاری نکردم که عزیزم.
یه لحظه چیزی به ذهنم اومد، مثل یه حس دژاوو.
حسی که انگاری قبلا هم این لحظه رو با جیمین داشتم.
همین لحظهای که داشت لباسهامون رو جمع میکرد تا به خونه جدید بریم.
-همه چیزایی که باید ببریمو جمع کردی؟
+بله رزم جمع کردم. با باربری هم هماهنگ کردم قراره ساعت 2 بیاد واسایلا رو ببره؛ ما زودتر میرم.
سرش رو به تایید تکون داد و مشغلول ادامه کارش شد.
بعد از این که چمدان هارو کامل بست گفت:
-خب کار منم تموم شد؛ کی میریم؟
نگاهی به ساعت مچیم انداختم. ساعت 12 ظهر رو نشون میداد.
+بریم رز سفیدم. اول بریم ناهار بخوریم، بعد بریم خونه جدید.
بعد چمدون هارو دست گرفتم و به سمت درب ورودی رفتم.
-یه چک بکن چیزی جا نذاشته باشیم.
+چشم چک هم میکنم بیا بریم.
بعد این که یک دور دیگه خونه رو چک کردم تا چیزی جا نگذاشته باشیم همراه با جیمین چمدان هارو برداشتیم و به سمت پارکینگ رفتیم.
چمدان هارو توی صندق عقب قرار دادم و پشت رول نشستم.
+خب حالا کجا بریم برای ناهار چیم چیم کوچولو.
چپ چپ نگاهم کرد.
-حالا من یکاری کردم، توهم تا توی ماشین میشینیم بگو.
+تو که نمیدونی چقدر کیوت نشسته بودی! کاش یه عکس ازت میگرفتم.
-خوبه قرار نیست دوباره جوجه بشم.
بلند خندیدم.
+نگفتی ناهار چی میخوری؟!
کیوت نگاهم کرد.
YOU ARE READING
The Ugly Duckling
Fantasy♡مولتی شات♡ ☆تکمیل شده☆ خلاصه: چی میشه اگه جوجه اردک زخمیای که خواهر زاده هات پیدا کردن یک دفعه تبدیل به یه پسر زیبا بشه؟ Couple: Kookmin, jintae Genre: Romance, Hybrid, Smut, Fluff, Happy End
