اگه میخواین آب روغن تضمیمی قاطی کنین کافیه بعد آهنگ رد لایت استری کیدز آهنگ شاهزاده و گدا (باربی) پلی کنین. پلی لیست مریضم خودتون دارین.
من راهنمایی بودم انریکه نماد فساد بود😂😂😂 هرکی هم ام وی آیم عه فریک رو داشت حکمش معادل حمل کوکائین بود، هی دوران خودش معصومیت
💢اقا من یه توضیحی راجع به ته بدم، تهیونگ این فیک آسکشواله، یعنی سکس و اینا تعطیل، و با سولمیتش که نامجون باشه تو رابطه نیست فقط رابطه دوستی دارن.
🎼 🎧
"یک-دو-سه-چهار، یک-دو-سه-چهار، جیمین، دوباره، هماهنگ نیستی - یک-دو-سه-چهار، یک-دو-سه-چهار، یک-دو-سه! اوکی. بهتره."
تهیونگ اخم می کنه. "فقط بهتره؟"
جانگکوک بطری آبی به سرش پرت می کنه. "هیش، اگه میخوایم برنده بشیم باید کاملا بی نقص باشیم."
"دوباره؟" جیمین به موقعیت شروع برمیگرده.
هوسوک به دیوار آیینهای اتاق تمرین اشاره می کنه که از تلاشهاشون بخار گرفته و چهار سایه تر رو منعکس می کنه. "کارمون تمومه. بهتره برین. فردا صبح کلاس ندارین؟"
صدای ناله دسته جمعی داخل اتاق اکو میشه. تهیونگ میناله. "یادم نیار."
هوسوک نیشخند میزنه و پای تهیونگ رو میگیره. "بعد از اینکه تمرین کششی انجام دادیم و سرد کردیم، هیونگ واستون نوشیدنی میخره، باشه؟"
قول نوشیدنی مجانی ساکتشون می کنه. به سادگیای که حاصل تمرینهاشونه روتینشون رو انجام میدن. اول از پا شروع میکنن، ماهيچههای رون رو نرمش میدن و ساق پاهاشون رو میکشن، بعد سراغ بازوها میرن و بازوهاشون رو به پشتشون پیچ میدن تا به کمرشون برسه، و در آخر به آرومی به اطراف میچرخن تا مرکز بدنشون رو سرد کنن. جاشون رو عوض میکنن و تکرارش میکنن تا جایی که خوابشون میگیره. موقع بیرون رفتن از اتاق تمرینِ زیرزمینی کلوب رقص کالجشون، که زیر ساختمون هنرهای اجرایی قرار گرفته، جیمین تهیونگ رو به زور به دنبال خودش بالای پلهها میکشه.
"هیونگ،" جانگکوک در حالی که هوسوک به زور اون رو روی صندلیای بیرون مغازه تمام وقت خارج کالج مینشونه زیر لب میگه. "واسم شیر موز بگیر."
"عمرا، اگه اونو بخوری بالا میاری." هوسوک از زوجی که کنارشون نشستن عذرخواهی می کنه و یکی از صندلیهاشون رو برای جیمین میدزده.
فروشگاه خالیه. هوسوک سراغ نوشیدنیها میره. یه کوکا برای تهیونگ، یه بطری شراب سیب چیلسونگ برای جیمین و یه میلکیس برای جانگکوک و یه سوجونگگوا برای خودش برمیداره. محض احتیاط یه بسته کوککالکورن هم میگیره. حداقلش اینکه که سر تهیونگ رو گرم می کنه. وسایلش رو روی کانتر میذاره و در حالی که فروشنده مشغول اسکن کردنه اطرافش رو نگاه می کنه. پشت یکی از میزها، مردی در حالی که منتظره تا رامیونش خنک بشه پشت مک بوک قدیمیای خم شده. سه دختر رو به روی قفسه کاندومها جمع شدن. فروشنده ازش میخواد کارتش رو بده، و هوسوک همزمان با تحویل دادنش، به کتابهایی که پشت کانتر پخش شدن نگاهی میندازه. مکس ول که بود، و چرا کلی قانون به وجود آورد؟
ESTÁS LEYENDO
Internecine
Fanfictionدر حال ترجمه/ سپ همه سولمیتی دارن. در این مورد حق انتخابی نداری. سرنوشت تصمیم میگیره باید عاشق چه کسی بشی، چه دلت بخواد و چه نخواد، ولی خب سرنوشت معمولا درست تصمیم میگیره. این بار سرنوشت گند میزنه. بدجور. (آیدل ناموفق، جانگ هوسوک، دقیقا به همون کسی...
