میلیون ها سال پیش
دلم خواست یه کار جدید انجام بدم
یه چیز جدید رو تجربه کنم
یه حال و هوای تازه داشته باشم
پس خودم رو به دو روح نصف کردم
و تمام چیزی که از خودم میدونستم رو از یاد خودم بُردمیادم رفت کی ام
از کجا اومدم
چرا اومدمشاید از خودت بپرسی
خب چرا
چرا اینکارو با خودت کردی؟چون دلم یه کم هیجان میخواست
اومدم رو زمین
سعی کردم منِ جدید رو بیشتر بشناسم
اما منِ جدید زیاد میل به شناخته شدن نداشتچند سال گذشت...
منی که به دو روح نصفش کرده بودم، به میلیاردها روح تبدیل شده بود
و هرروز بهم یه منِ جدید اضافه میشدتو این چند میلیون سال
کارای جالبی کردم
شکل های متفاوت، زبان ها و فرهنگ های مختلفی رو ساختم
اما نمیدونستم این تفاوتا قراره خیلی برام دردسرساز شهنمیدونستم بعضی از من ها قراره به بقیه بخاطر این تفاوت ها آسیب بزنن
نمیدونستم قراره انقدر خودخواه بشمسعی کردم دوست داشته باشم
دوست داشته بِشَم
بعضی از این دوست داشتنا یه ماه و بعضیا یه عمر طول میکشیدن
بعضیا دروغ میگفتن تا طرد نشن
و بعضیا هم واقعیت رو میگفتن تا برعکس، طرد بشنهر روز ایده جدیدی به ذهنم میرسید
اوایل همینطوری لخت میومدم و میرفتم
ولی الان من های جدید صبح تا شب تو اینترنت دنبال مدل جدید لباس و مو و آرایشنگاهی حس میکنم زیاد تو ساختن من های جدیدم منصف نبودم
آخه بعضیاشون خیلی دارن حال میکنن
بعضی هام...فقط یه تلنگر مونده براشون تا خودشون رو از روی پل پرت کنن پایین
مثل خیلی از من های قبلی
که ازم کلی کینه به دل داشتنکه چرا مارو اینطوری ساختی؟
چرا من باید اونی باشم که زندگی سختی داره؟راستش
نمیدونم
فقط خواستم تجربه کنم
حس های متفاوت رو
زندگی های متفاوت رو
لحظات متفاوت رو
خاطرات متفاوت رواز بی نقص بودن خسته شده بودم
از کامل بودن خسته شده بودمخواستم ضعیف بشم
تا جنگیدن رو یاد بگیرماگه بهش فکر کنی
میفهمی چقدر خسته کنندس
هرروز بیدار بشی و ببینی زندگیت عالیه
نه گشنته که بخوای چیزی بخوری
نه کسی هست که با محبت دیدن ازش روزت ساخته شه
نه کاری هست که بخوای انجامش بدی
البته یادم نبود
منِ قدیم حتی نمیدونست خواب چی هستفک کنم بعد میلیون ها سال زندگی رو زمین
حتی یادم رفته منِ واقعی چه شکلی بودحتما میپرسی آخرش چی میشه؟
هیچی
برمیگردم به زندگی قبلیم
به همون کامل و بی نقص بودنمالبته بعد اینکه معنی واقعی این زندگی رو فهمیدم
فعلا که...حس نمیکنم چیز خاصی دستگیرم شده باشه
هنوز حس میکنم
میلیون ها سال دیگه برای زندگی لازم دارم
تا خود اولیم رو پیدا کنم
تا بفهمم چرا اصلا از اول اینکارو با خودم کردم
خودم رو به میلیاردها قسمت تقسیم کردم
که چی بشه؟آیا واقعا فقط بخاطر این بود که حوصلم سررفته بود؟
یا دلیل دیگه ای برای ساختن این همه «من» داشتم؟
YOU ARE READING
𝑬𝒖𝒑𝒉𝒐𝒓𝒊𝒂
Spiritualگاهی تنها چیزی که نیاز داری فقط یک نفره که بعضی چیزارو بهت یادآوری کنه (؛