11

273 62 23
                                    


به این که یه نفر دیگه رو به من ترجیح دادی حسودیم میشه.

هوسوک کیف اش به سینه اش فشرد و گریه کرد.
_دیگه نمیتونم این ادامه بدم جیمین.

جیمین اخم کرد و سعی کرد یه هوسوک نزدیک بشه.
=بیبی،من خیلی متاسفم.قسم میخورم این فقط یه اشتباه بود.مغزم کار نمیکرد.

_سه دفعه دیگه ای هم که مچ ات گرفتم همین گفتی.فکر میکردم میتونی عوض بشی و باهم شاد باشیم.

هوسوک اشک ریخت و از در بیرون رفت.

جیمین التماس کرد.
=لطفا نرو بیبی،من عوض میشم.قسم میخورم.

هوسوک اشک هاش با پایین آستین اش خشک کرد.
_متاسفم جیمین،روحم فقط تا همینجا کشش داشت.این رابطه دیگه تموم شده است.

هوسوک از ساختمون خارج شد،گوشیش از جیبش بیرون اورد.وارد لیست مخاطب هاش شد و روی اسمی کلیک کرد که هیچوقت نمیتونست پاک اش کنه.

+بله؟
صداش خوابالو بود.

_یونگی میشه لطفا پیش تو بمونم؟

⁦¯\_ʘ‿ʘ_/¯⁩⁦¯\_ʘ‿ʘ_/¯⁩⁦¯\_ʘ‿ʘ_/¯⁩

وقتی استرس امتحان داریم چه کنیم؟

جواب:امتحان را به چپ گرفته برید یکار دیگه بکنید.
(بازم اگه راه حلی داشتم بهتون اطلاع میدم😅)

فکر نکنید من بیخیالم ها،نه من درسام خوندم فقط استرس دارم.
(وی تقلب هم نوشته👩🏽‍🦯)

jealousWhere stories live. Discover now