چند ثانیه بعد دیکش و از تو دهن مرد در آورد و گفت: همینجوری وایسا بعد برداشتن لوب و کاندوم پشت ته نشست و اسپنک محکمی به بوتش زد و گفت: امادت کنم یا میتونی دردش و تحمل کنی؟

ته از روی دوشش نگاهش کرد و گفت: نه نمی‌خواد ، خودت و می‌خوام

کوک نیشخندی زد و گفت: انگار یکی خیلی تشنس

لوب و رو کاندومی که گذاشته بود ریخت و گفت: می‌خوام وارد شم

ته بالشت و تو دستاش کشید
با وارد شدن عضو کوک تو بوتش سرش و تو بالشت فشار داد و نفس محکمی کشید
کوک کمرش و گرفت و ضربه محکمی زد
ته بالشت و چنگ زد و گفت: محکم تر کوک خواهش میکنم

جونگ کوک که نمیتونست بیشتر از این جلوی شهوتش و بگیره ته با سکسی ترین حالت زیرش بود و حفره تنگش دورش و همین چند ثانیه پیش ازش خواسته بود محکم تر توش بکوبه

عضوش و کامل بیرون کشید و دوباره توش کوبید
ته اه آرومی کشید و یکم سرش و بالا آورد
کوک دوباره کارش و تکرار کرد و پسر و به خواهش انداخت: اذیت نکن کوک خواهش میکنم

جونگ کوک لبش و گزید و ضربه های و تند تر کرد: کوک اههه شت

جونگ کوک دستش و رو بدن زیبای مرد کشید و گفت: وقتی هورنی میشی جذاب تری

ته از تعریف کوک به خودش لرزید و گفت: فقط برای تو این‌جوری میشم ددی

ضربه های کوک وحشیانه تر شد طوری که ته به سختی ناله هاش و خفه میکرد بعد چند دقیقه هر دو به اوجشون نزدیک شدن

کوک ته رو برگردوند و همون‌جوری که عضوش و می مالید به ضربه های تندش ادامه میداد ته بالشت و رو صورتش گذاشت و با ناله بلندی که تو بالشت خفه شد رو شکم خودش کام شد

کوک ضربه های آخر و آروم زد و بعد خالی شدن تو کاندوم بیرون کشید

زیر پاهای ته رو گرفت و اون و به حموم برد وقتی تو آب گرم تو وان نشستن ته به کوک تکیه داد و گفت: یه چیزی بگم ؟

کوک شکم نرم همسرش و ناز کرد و گفت: هوم

ته سرش و رو سینه کوک گذاشت و گفت: همیشه فکر میکردم وقتی با یکی ازدواج کنم بعد چند سال از بوسیدن و عشق بازی باهاش خسته میشم اما .....

نگاهش و به کوک داد و گفت: الان میبینم اصلا اونجوری نیست تازه هر روزی که میگذره مشتاق تر میشم که به این زندگی ای که باهات دارم ادامه بدم

جونگ کوک لباش و بوسید و گفت: عاشقتم تهیونگ

ته لبخندی زد و گفت: منم عاشقتم

چند سال پیش

کوک با استرس تو حیاط دانشگاه راه میرفت امروز میخواست بالاخره به ته اعتراف کنه که چقدر عاشقش شده اما هنوز ته رو ندیده بود

تهیونگ از دور جونگ کوک و دید دوستاش و ول کرد و خودش و تو بغل کوک پرت کرد جونگ کوک کمرش و گرفت و چرخوندش وقتی اون و پایین گذاشت گفت: گربه من چطوره

ته خندید و گفت: الان عالیه، گربه من چطوره ؟

کوک اخم کرد و گفت: خوب نیستم

ته با تعجب گفت: چرا ؟ کسی چیزی بهت گفته؟ برم ‌....

کوک با خنده گفت: نه نه کسی چیزی نگفته فقط ....

سرش و جلو برد و لبای مرد و بوسید ته با لبخند گفت: برای همین ناراحت بودی؟

کوک سرش و تکون داد و ته لپاش و کشید: کیووووووووووت

جونگ کوک دسته گلی که پایین درخت گذاشته بود و ته ندیده بود و برداشت و گفت: تهیونگی ..... من خیلی عاشقت شدم ..... می‌دونم شاید بگی دیره یا همچین چیزی اما من میخواستم از احساساتم مطمئن شم بعد بهت بگم و الان ...... با تمام وجود عاشقتم

ته دسته گل و گرفت و گفت: درک میکنم چی میگی جونگ کوکی منم همین مشکل و داشتم اما الان میتونم بگم یه روز هم برام بدون تو ممکن نیست .... عاشقتم جئون جونگ کوک

کوک کمرش و گرفت و لبای درشت و تو دهن برد و مکید با صدای دست و تشویقی که میومد از هم جدا شدن

همه بچه های دانشگاه دورشون جمع شده بودن و باعث شدن هر دو خجالت بکشن






خووووووووووووووووووووب اینم از اینکه وقت گذاشتید و خوندید امیدوارم دوستش داشته باشید
دوستون دارم مراقب خودتون باشید⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦ෆ╹ .̮ ╹ෆ⁩⁦( ◜‿◝ )♡⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦♡˖꒰ᵕ༚ᵕ⑅꒱⁩⁦(´∩。• ᵕ •。∩') ⁩⁦(´ε` ) ⁩⁦(。・ω・。)ノ♡⁩⁦(´∩。• ᵕ •。∩') ⁩♥╣[-_-]╠♥⁦(。・ω・。)ノ♡⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(´∩。• ᵕ •。∩') ⁩⁦( ˘ ³˘)♥⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(ʃƪ^3^)⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(ʃƪ^3^)⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(ʃƪ^3^)⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(ʃƪ^3^)⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(ʃƪ^3^)⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦(´∩。• ᵕ •。∩') ⁩⁦(´ε` ) ⁩♥╣[-_-]╠♥⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦(。・ω・。)ノ♡⁩♥╣[-_-]╠♥⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦(。・ω・。)ノ♡⁩♥╣[-_-]╠♥⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦(。・ω・。)ノ♡⁩⁦ෆ╹ .̮ ╹ෆ⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(๑˙❥˙๑)⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦(´∩。• ᵕ •。∩') ⁩⁦(〃゚3゚〃)⁩⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦ෆ╹ .̮ ╹ෆ⁩⁦(。・ω・。)ノ♡⁩⁦(♡ω♡ ) ~♪⁩♥╣[-_-]╠♥⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦( ◜‿◝ )♡⁩⁦(♡ω♡ ) ~♪⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦(〃゚3゚〃)⁩⁦ෆ╹ .̮ ╹ෆ⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦(♡ω♡ ) ~♪⁩⁦(´∩。• ᵕ •。∩') ⁩⁦♡˖꒰ᵕ༚ᵕ⑅꒱⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦(´∩。• ᵕ •。∩') ⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦(っ˘з(˘⌣˘ )⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(●’3)♡(ε'●)⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(っ˘з(˘⌣˘ )⁩⁦( ˘ ³˘)♥⁩⁦(~ ̄³ ̄)~⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(灬º‿º灬)♡⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦♡(> ਊ <)♡⁩⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦♡˖꒰ᵕ༚ᵕ⑅꒱⁩⁦(♡ω♡ ) ~♪⁩⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦(。♡‿♡。)⁩⁦(•ө•)♡⁩⁦(๑♡⌓♡๑)⁩⁦(♡ω♡ ) ~♪⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦(。・//ε//・。)⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦( ˘ ³˘)♥⁩⁦(っ˘з(˘⌣˘ )⁩⁦(◕દ◕)⁩⁦(っ˘з(˘⌣˘ )⁩⁦( ˘ ³˘)♥⁩

kookv Sweet Family [ Completed ]Where stories live. Discover now