❁Eleven❁

7.4K 1.2K 365
                                    

*Tae *

امشب باشگاه و کلاب شور و هیجان متفاوتی داشت ، تهیونگ هیچوقت کلاب رو به اون شلوغی ندیده بود و میدونست که دلیل این شلوغی برگذاری مسابقه مرگه!

امشب اولین بازی بین دو رقیب " یو کی " و " نی جا " برگزار می‌شد ، برای تهیونگ جالب بود که اون ها از اسم های دو حرفی استفاده می کردن .

مسابقه فردا بین " جی کی " و " اچ جی " بود ، فردا شب اولین مسابقه جانگکوک بود! همه روی بُرد جانگکوک شرط بسته بودن .

تهیونگ حسابی منتظر بود تا به محض ورود اچ جی ، جیهوپ اون رو به تهیونگ نشون بده ، تهیونگ حسابی کنجکاو بود تا رقیب جانگکوک رو ببینه .

با اینکه نمیخواست به هیچ وجه نگران مسابقه جانگکوک باشه ، اما ته دلش اون حس انسانیتش زمزمه میکرد که " اگه بمیره تو یه مرگی برای دلیلش بودی...تو باعث شدی که اون توی مسابقات شرکت کنه...."

اما گوشه دیگه ای از وجودش میگفت " خود جانگکوک سه سال بود که میخواست شرکت کنه! فقط من رو بهونه دست خودش کرده! "

تهیونگ سرشو به این افکار تکون داد و لیوان های بزرگ ویسکی رو جلوی نامجون و چانیول گذاشت ، اون دو پسر شدیدا علاقه به ویسکی داشتن ، و در مقابل بکهیونک اغلب اوغات چیز سبک تری رو امتحان می کرد .

بکهیون نگاهشو از پیست رقص گرفت و گفت :

-یونگی کاملا غیب شده!

چانیول چشم هاشو چرخوند

-بهتر که نمیبینیمش!

نامجون خندید

-کاملا مشخصه که خوشحالی! اون کسی هم که هر شب از جانگکوک سراغ یونگی رو میگرفت چانیول نبود!

چانیول دندون قروچه ای کرد ، بکهیون شونه اشو تکون داد

-اون حتما برای مسابقات مرگ میاد...جانگکوک هنوز نیومده؟! چند ساعت دیگه اولین مسابقه شروع میشه!

تهیونگ نمیخواست وارد بحث اون ها بشه اما ناخودآگاه سرشو تکون داد و گفت :

-اون زودتر از همه اومده ، الان توی باشگاهه...

-اوه!

بکهیون گفت و شات کوچکش رو سر کشید ، سمت جیهوپ هیونگش رفت و اون پسر لبخندی به تهیونگ زد

تهیونگ توی اتاق تتوی جیهوپ میموند اما یه شب جیهوپ اون رو به خونه اش دعوت کرد و تهیونگ تونست بعد مدت ها روی تخت گرم و نرمی راحت بخوابه .

-فقط یه ساعت دیگه! تا یه ساعت دیگه ما یه پیشخدمت فاکی ایم و بعدش میتونیم به عنوان عضوی از باشگاه کیف کنیم!!

Lips on your skin|KookvWhere stories live. Discover now