"حرفامو اون پایین بخونید حتما"
"ووت و کامنت فراموش نشه"
♡********
دلهره
تنها کلمه ای بود که در اون زمان میتونست حال دختر رو توصیف کنه.
روی صندلی کنار پنجره نشسته و به پیامی که چند دقیقهی پیش از هری دریافت کرده بود نگاه میکرد.
تو این چند دقیقه ای که گذشت، بارها متن پیام رو از اول و با دقت خوند.
انگار میترسید کلمه ای رو غلط خونده و یا منظور پسر رو اشتباه فهمیده باشه.
اما کجای متن پیام دعوت به قرار معنی دیگهای جز این میتونست داشته باشه؟
نفس عمیقی کشید و پلکهاش رو تند تند باز و بسته کرد.
انگار با این کار میخواست مغزی که هنگ کرده بود رو دوباره به خودش بیاره.
اما هجوم بیرحمانه ی افکار به ذهنش، دختر رو توی این کار ناموفق رها کردند.
بارونی که چند ساعت پیش قطع شده بود، حالا با شدت بیشتری برگشته و به دلایل نامعلومی حس اضطراب رو در وجود دختر بیشتر میکرد.
گوشیش رو روی میز کنارش رها و فنجان چای رو جایگزین اون در دستش کرد و به برخورد قطرات نسبتا شدید بارون به شیشه ی پنجرهی روبهروش چشم دوخت.
ساعت روی دیوار ۱۰:۲۰ دقیقهی شب رو نشون میداد و در اون زمان اشلی تنها کسی بود که توی اون خونهی سوت و کور نفس میکشید.
تنهایی و تاریکیای که بر تمام خونه حاکم بود، باعث میشد اشلی بیشتر از هر زمانی توی روز خودش رو بابت کاری که کرد سرزنش کنه.
چند روزی بود که خودش رو درک نمیکرد.
چند روزی بود که خودش رو گم کرده بود و هیچ کنترلی روی افکار یا کارهایی که انجام میداد نداشت.
چند روز، دقیقا از شبی که سروکله ی پسر قدبلند و چشم سبز توی زندگیش پیدا شده بود.
و این حالاتش هر لحظه بیشتر از قبل کاری میکرد تا
از خودش بترسه.چی توی هری وجود داشت که انقدر ذهنش رو به خودش مشغول کرده بود؟
سوالی که توی نقطه به نقطهی مغزش دنبال جوابش گشته و در عین ناامیدی هیچ پاسخی براش پیدا نکرده بود.
میترسید از اینکه به قلبش رجوع کنه و جواب سوالش رو اونجا بیینه.
خیلی خیلی میترسید.
اما آیا ترس اون چیزیه که میتونه جلوی رشد حسی که درون قلب جوونه زده رو بگیره؟
جواب این سوال به طرز دردناک و بیرحمانه ای "نه" هست.
YOU ARE READING
LOYALTY | L.S
Fanfiction~این داستان استریت نیست و لریه.~ [تا چپتر ۴ فرصت بدید، چون داستان از اونجا به بعد شروع میشه.] ❌آپ متوقف شده. و شاید روزی فرا رسد که تو با چشم خود ببینی سکوت، دردناک ترین پاسخ من به بی وفایی های تو نبود. #1 in gayromance #2 in louis #1 in halsey