"چشم های غمگینت، گونه های خیست، دست های زخمیت، زانو های خستهات غم های بی پایان و رنج های عمیقت رو میبوسم، اونقدری میبوسم تا زمانی که درمانی برای درد هات باشم."
"چشم های غمگینت، گونه های خیست، دست های زخمیت، زانو های خستهات غم های بی پایان و رنج های عمیقت رو میبوسم، اونقدری میبوسم تا زمانی که درمانی برای درد هات باشم."
**Story is gonna be slow paced. Read only if you have patience. 🔥**
Isha Sharma married a driver whom she had just met. She was taking a huge risk. However, the last thing that she expected was tha...