+ تو برای من همون شیشهی شکسته بودی ولی من هنوزم لمست میکردم با وجود اینکه میدونستم صدمه میبينم.
پس از من فرار نکن چون وجود من به وجود تو وابستست
هپی اند
+ تو برای من همون شیشهی شکسته بودی ولی من هنوزم لمست میکردم با وجود اینکه میدونستم صدمه میبينم.
پس از من فرار نکن چون وجود من به وجود تو وابستست
هپی اند
هری دیگر مانند قبل نمیخندید . او حتی گریه هم نمیکرد ؛ جسم بیروح او در بغل معشوقه اش تنها دلیل زنده ماندن او؛ بود .
" حاضرم هر کاری انجام بدم تا یکبار دیگه بخندی "