داستان درمورد یه پسربچه ۱۴ ساله است که به خاطر ناهنجاری های رفتاری مثل دزدی کردن تو مرکز بازپروری زندگی می کنه اما يک دفعه شیائو جان به عنوان قیم اونو از مرکز در میاره درحالی که ازش متنفره
داستان درمورد یه پسربچه ۱۴ ساله است که به خاطر ناهنجاری های رفتاری مثل دزدی کردن تو مرکز بازپروری زندگی می کنه اما يک دفعه شیائو جان به عنوان قیم اونو از مرکز در میاره درحالی که ازش متنفره
Be my voice
درحال✍
دیوونه شدی؟!
من گی نیستم !
من دوسش ندارم
من عاشقش نیستم ...!
باور کن ...من دوسش ندارم !
و اینو بارها و بارها تکرار کرد ...
انگار میخواست بهش ثابت کنه که همچین چیزی واقعیت ندار...