Unwanted love

By jikooklover_iran

211K 29.1K 1.1K

جیمین یه دکتر موفق کاملا استریته (خودش اینجوری میگه) و از گی ها بدش میاد و عاشق دوست دخترشه! کوکی برادر جدید... More

پسر مو بلند با قد بلند!
پسرمون معروفه!
مهمون ناخواسته
برادر گمشده
هیونگ
پسر نچسب
خوشگله!؟
هیونگ
بازی؟
دوست پسر
تعهد
تموم شد
پابو
لبخند مستطیلی
زمان
تهگی
بی محلی
دفاع؟
نقطه سر خط
ترکم نکن
اشک
دروغگو
دوست
برنگرد
اوما
در بسته
فراموش
پایانی برای آغاز
نامجون هیونگ
پسرم
تنبیه
خرابش نکن
ادامه
نگاه خیره
خونمون
پایان

سوال

4.2K 679 8
By jikooklover_iran

جیمین به ساعتش نگاه کرد، هشت شب بود و شیفتش تموم شده بود اما نمیخواست بره خونه چون میدونست با افکارش تنها میمونه
تصمیم داشت از جین یا یونگی بخواد که جای اونها شیفت شب رو بمونه
اینجوری هم به دوستهاش کمک میکرد هم خودش رو از هجوم افکار مسمومش نجات میداد
از کنار چند تا از همکارهاش رد شد و سعی کرد نگاه سنگینشون رو نادیده بگیره، میدونست جین این ساعت استراحت میکنه پس وقتی به اتاق جین رسید در نزد و دست گیره رو پایین کشید اما قبل از اینکه در رو کامل باز کنه صدای عصبانی جین توجهش رو جلب کرد و با شنیدن اسم جونگکوک دست گیره به دست، جلوی دری که یک سانت هم باز نشده بود یخ زد
جین: چرا شماها مانع خانوم پارک نشدین که نره دیدن جونگکوک!
جیمین باورش نمیشد که مادرش رفته دیدن جونگکوک!
یونگی: چینجا هیونگ؟ میگم کسی خبر نداشت! این رو هم تهیونگ به من گفت که چند روز قبل بعد از اون اتفاقی که برای جیمین افتاد مادر جیمین رفته دیدن جونگکوک و کلی سوال جوابش کرده
جین: خدای من چرا این قضیه به جای تموم شدن اینقدر کش پیدا میکنه
یونگی: هیونگ فکر نمیکنی ما راجع به جونگکوک یکم داریم تندروی میکنیم؟
جین عصبانی داد زد
جین: بوراگو؟ (چی گفتی؟) چاکاماً (یه لحظه) تو داری طرف اون پابو (احمق) رو میگیری؟
یونگی: هیونگ یکم آرومتر الان کل بیمارستان میریزن توی اتاق! من فقط دارم میگم اونم حتما دلایل خودش رو داره و ما داریم بی انصافی میکنیم بدون اینکه بدونیم دلایلش چیه!
جیمین حس کرد بدنش از عصبانیت میلرزه، جونگکوک دلایل خودش رو داشت؟ چه دلیلی جز اینکه نمیخواست وجهش خراب بشه؟ یونگی باید طرف اون رو میگرفت نه جونگکوک! اون دوست جیمین بود نه بهتر بود بگیم برادرش
جین: کارش؟ معروفیتش؟ چه دلیلی جز اینا؟
یونگی: نه این نمیتونه باشه! همه دنیا میدونن که گرایشش چیه! مسخرست بخاطر این باشه
جیمین حرف جونگکوک راجع به غیر اخلاقی بودن رابطشون رو به یاد آورد و پوزخندی از عصبانیت زد،  دستش رو مشت کرد طوری که رگهای خونی توانایی رسوندن خون به انگشتهاش رو نداشتن و مشتش سفید شده بود! جونگکوک خیلی راحت از اون گذشت، خیلی راحت
یونگی: تهیونگ گفت که مادر جیمین راجع به پدر جونگکوک ازش سوال کرده و جونگکوک هیچ کدوم از سوالهاش رو جواب نداده
جین: پدر جونگکوک؟
یونگی: تهیونگ یه چیزایی راجع به بد بودن پدر جونگکوک زد اما حرف زیادی نزد بنظرش خانوم پارک از اصل ماجرا خبر داره
جیمین متعجب سر بلند کرد، یعنی واقعا دلیلی جز اون چیزایی که فکر میکرد وجود داره؟ مادرش! مادرش خبر داره؟ از چی خبر داره؟ چیزی هست که جیمین ازش بی خبره؟ پدر جونگکوک چه نقشی داره؟
جیمین سریع دستگیره در رو رها کرد و با قدمای تند مسیری که اومده بود رو برگشت
جین و یونگی هر دو شوکه به در اتاق که باز شده بود نگاه کردن و نگران سمت در دویدن، با دیدن جیمین که از اونجا دور میشد نگران پشت سرش دویدن اما نتونستن به جیمین برسن و جیمین بدون اینکه حتی روپوش پزشکیش رو عوض کنه یا سوار ماشین خودش بشه برای اولین تاکسی دست بلند کرد و سریع سوارش شد
جین: شنید؟
یونگی: حتما عصبانیه! یعنی کجا رفت؟
جین: سراغ جونگکوک نره؟
یونگی: از من عصبانی شد؟ حتما از من عصبانیه! خدای من
جین کلافه گفت: زودباش به تهیونگ زنگ بزن بره پیش جونگکوک!

تاکسی  جلوی در خونه مادر جیمین توقف کرد، جیمین سریع از تاکسی پیاده شد و بدون تلف کردن ثانیه ای برای پیدا کردن جواب سوالهاش داخل خونه رفت

Continue Reading

You'll Also Like

50.1K 8.2K 28
احساس میکنم تمام سال های زندگیم منتظر نگاه تو بودم بدون اینکه بفهمم. قلبم به وجودت نیاز داره♡ کاپل:کوکمین ژانر :رمنس، اسمات، ازدواج اجباری، انگست(هپ...
107K 10.2K 28
(این داستان دارای صحنه های مثبت هجده هستش پس اگر دوست ندارید نخونید اسماتش بالای 18 سال هستش هشدار را جدی بگیرید) #kookmin: #2 #dram: #1
13.2K 2.2K 18
،، وضعیت: پایان یافته𓏲 ᝰ Couple: ⤷ Kookmin ⤷ Taegi ᝰ Genre: ⤷ Romance ⤷ Comedy ⤷ Smut ⤷ Fluff در یکی از خیابان‌های واشنگتن‌دی‌سی، زندگی پارک جیمی...
11.3K 1.1K 7
وانشات های درخواستی که تو پیج fanfiction.27 در اینستاگرام گفتید