Unwanted love

By jikooklover_iran

211K 29.1K 1.1K

جیمین یه دکتر موفق کاملا استریته (خودش اینجوری میگه) و از گی ها بدش میاد و عاشق دوست دخترشه! کوکی برادر جدید... More

پسر مو بلند با قد بلند!
پسرمون معروفه!
مهمون ناخواسته
برادر گمشده
هیونگ
پسر نچسب
خوشگله!؟
هیونگ
بازی؟
دوست پسر
تعهد
تموم شد
پابو
لبخند مستطیلی
زمان
تهگی
بی محلی
دفاع؟
نقطه سر خط
ترکم نکن
اشک
دروغگو
دوست
برنگرد
در بسته
فراموش
سوال
پایانی برای آغاز
نامجون هیونگ
پسرم
تنبیه
خرابش نکن
ادامه
نگاه خیره
خونمون
پایان

اوما

4.3K 692 16
By jikooklover_iran

صدای پاشنه پا باعث شد جیمین چشمهای سنگینش رو نیمه باز کنه
از لابه لای  چشمای خیس و اشکیش، مادرش رو ببینه که نگران بالای سرش قدم میزد
خانوم پارک به محض دیدن چشمهای نیمه باز جیمین، خوشحال سمتش دویید و روی تخت کنار جیمین نشست
خانوم پارک: جیمینا! جیمینا پسرم اوما اینجاست، خدای من با خودت چکار کردی؟
خانوم پارک پارچه ای که داخل کاسه ای روی میز کنارمبلی بود رو برداشت و چلوند
جیمین بخاطر سر درد وحشتناکی که داشت چشمهاش رو بست اما به محض حس کردن تماس پارچه خیس و سرد با صورتش چشمهاش رو باز کرد
با دیدن جونگکوک که لبخند مهربون و گرمی به لب داشت شوکه شد و شروع کرد به اشک ریختن
با صدایی که توش ناامیدی و ناچاری موج میزد گفت: چرا اینجایی؟ مگه نگفتم دیگه سراغم نیا؟
جیمین نتونست عصبانیتش رو کنترل کنه و دستی که سمتش میومد رو کنار زد و با صدایی که از شدت بلندیش میشد حس کرد دیوارهای خونه به لرزه در اومده داد زد
جیمین: لعنت به تو جونگکوک! لعنت به تو و عشقت!
جیمین سرش رو بین دستهاش گرفت سردردش بیشتر شده بود و حس میکرد قراره دیونه بشه، با صدایی پر از درد و غم و دل شکستگی گفت: لعنت به من! لعنت به من احمق که بهت باختم! لعنت...
جیمین با شنیدن صدای نگران مادرش شوکه سرش رو بلند کرد و با دیدن چهره نگران و رنگ پریده مادرش شدت گریش بیشتر شد
خانوم پارک دست لرزونش رو جلو برد اما تردید داشت که مبادا باز هم پسرش دستش رو پس بزنه و شروع کنه به داد زدن
خانوم پارک: جیمینا!
جیمین به آغوش مادرش پناه برد و اون رو محکم بغل کرد
با صدایی پر از درد و غم میون گریه نالید
جیمین: اوما، دارم دیونه میشم
خانوم پارک نتونست در مقابل اشکهای پسرش قوی بمونه و مقاومت کنه، بلخره اشکهاش باریدن گرفتن و دستهاش رو به دور شانه های جیمین حلقه کرد
خانوم پارک: ششش آروم باش، چیزیت نیست پسرم همش بخاطر الکله یکم بخوابی حالت بهتر میشه

Continue Reading

You'll Also Like

7.4K 688 11
(((متوقف شده))) Name: You Are Mind CP: Yoonmin , Vkook Genre: Werewolf , Smut , Historical , Romance , Fantasy NC +18 ✩★✩★✩★✩★✩ + حالا ... حالا چی...
11.8K 1.1K 7
وانشات های درخواستی که تو پیج fanfiction.27 در اینستاگرام گفتید
1.2K 245 12
||ضربان|| میگن مرگ باعث جدایی میشه اما اگه وجود ما به هم گره خورده باشه چی؟ چطور میشه پیوند قلب و روح ما رو جدا کرد ؟ ______________________________...
26.9K 3.5K 32
چی میشه اگه جیمین امگای باردار که تا حالا با کسیم نبوده از طرف الفاش هرزه خطاب شه و بعد یه شب جیمین از خونه الفا بزنه بیرون دردش بگیره و با یه الفا ا...