" تو کاملا معصومانه رفتار میکنی ، در حالی که افکارت کاملا بالغه ، این برای چیه ، پرنسس؟؟ "
اون به دختر کوچیک با گونه های قرمز گفت..
" من نمیدونم "
اون زیر لب گفت..
" اون دیگه چی بود؟؟"
اون خیلی ناگهانی سر اون دختر داد کشید..
"من نمیدونم.."
اون این بار بلند تر حرف زد..
"...ددی "