Can I heist your embrace?!

Oleh Kimyeon01

2.8K 448 49

°• میتونم بغلتو بدزدم؟! °•کاپل : چانسو | چانکای | هونهان °•ژانر : درام | اسمات | معمایی و رازآلود °•خلاصه : ... Lebih Banyak

مرخصی؟؟؟
عروسک؟!
شامپوی کیونگ؟؟
اسلحه؟!
صندلی؟!
مگه نه؟!
زنجیر خونی؟؟
کدوم مو؟!
رختکن؟!
طعم خون؟!
شازده کوچولو؟!
22 دسامبر؟!
تاس؟!
سکوت دردناک!!
فرشته!!
*اسمات*
خفگی؟!
فرصت؟!
چمن خیس؟!
مچ های ظریف!!
پرواز
طلوع؟!
کیه؟!
چای سبز!!
بادکنک؟!
گروه سه نفره؟!
ورود غیر منتظره؟!
لوسیفر؟!
ساحل بارونی؟!
اوج لذت؟!
پایان با طعم...

یه تار مو فاصله!!

60 10 0
Oleh Kimyeon01

writer pov

+بدون من داشتی میرفتی؟

پاهاشو تو خاک نرم فرو برد و دستاشو مشت کرد

-زود باش دیگه...من فکر کردم با ماشین بکهیون رفتی

کیونگ متوجه دو مردی شد که به سمت کیوسک نگهبانی میرفتن

نگهبان که تقریبا مرد جوانی بود با دیدنشون در بزرگ عمارت رو باز کرد

-حسابی خوش بگذرونید...فقط یادتون نره برای من سوجو بیارین

نگهبان بلند داد زد و اون دو مرد بعد از تکون دادن دستشون سوار ماشین مشکی شدن و با نهایت سرعت از اونجا دور شدن

سو دست زخمیشو رو سینش گذاشت

هر لحظه امکان داشت سینش شکافته شه

از اونجایی که نمیتونست خوب نفس بکشه چند دقیقه ای بی حرکت همونجا نشست

در عمارت بسته شده بود و تنها راه باز کردنش تو کیوسک کنار در بود

بعد از چند ثانیه که تو دلش خدا خدا میکرد کای بیدار نشده باشه متوجه صدای پایی شد

نگهبان همونطور که یه دستشو پشتش گذاشته بود به سمت ته باغ دوید

کیونگسو با چشمایی که از شدت هیجان و ترس گشاد شده بودن از جاش بلند شد

بهترین فرصت بود برای اینکه بتونه فرار کنه

وقتی نگهبان از تیر راسش خارج شد به سمت در دوید

یکم میلنگید ولی چن قدم تا ازادیش نمونده بود

وارد کیوسک نگهبانی شد و دکمه ی ابی رنگ روی میز رو فشار داد

این پا و اون پا میکرد

هر لحظه ممکن بود برگرده و برای همیشه اسیر کای بمونه

منتظر باز شدن در شد..با اضطراب به اطرافش نگاه میکرد..در که یکم باز شد ازش عبور کرد

درحد چن قدم ازش فاصله گرفته بود که با فریاد شخصی از حرکت ایستاد

+کیونگممممم

درست میشنید

-کیونگسوووووو

این صدای چانش بود؟؟صدای عشقش؟؟زندگیش؟؟

برگشت

درست میدید؟

+دو کیونگسوووو

چان با سرعت به سمتش میدوید

سو با قلبی که تو دهنش میزد به سمت در حرکت کرد

گلوش به قدری خشک شده بود که هیچ صدایی ازش خارج نمیشد

-هیییی وایسااا..کدوم گوری میری

صدا از پشت سر چان میومد..نگهبان دنبالش کرده بود..ازش فاصله ی زیادی داشت

چان یکهو وایستاد دستاشو دور دهنش گذاشت

خم شد و بلند دادزد

+برو کیونگم..برووو..تا میتونی از اینجا دور شو...برو عشق دلم...برو به پشت سرتم نگاه نکن..مراقب خودت باش زندگیم..بابت همه چی متاسفم

سو که یخ زده بود به خودش اومد و چن قدم مونده رو هم طی کرد اما....

+عاشقتمممم ماه من

در بسته شد..کیونگ موند و قلب یخ زدش

صدای فریاد چان رو میشنید که یکهو سکوت همه جا رو بهاغوش کشید

...
خوشحال میشم اگه نظرای قشنگتونو برام کامنت کنین
و اگه از داستان لذت می‌برین ووت بدین!!!
لاو یو💜


Lanjutkan Membaca

Kamu Akan Menyukai Ini

3.7M 293K 96
RANKED #1 CUTE #1 COMEDY-ROMANCE #2 YOUNG ADULT #2 BOLLYWOOD #2 LOVE AT FIRST SIGHT #3 PASSION #7 COMEDY-DRAMA #9 LOVE P.S - Do let me know if you...
3.8K 1.1K 10
❌COMPLETE❌ Edward + Louis تاریخی* چند پارت *
2.8M 162K 50
"You all must have heard that a ray of light is definitely visible in the darkness which takes us towards light. But what if instead of light the dev...
192M 4.6M 100
[COMPLETE][EDITING] Ace Hernandez, the Mafia King, known as the Devil. Sofia Diaz, known as an angel. The two are arranged to be married, forced by...