جونگ کوک بدون توجه به گلو دردش بلند ناله میکرد
گاهی ناله هاش تبدیل به فریاد میشدن
تهیونگ بدون اینکه ثانیهای بهش اجازهی استراحت بده بفاکش میداد
حتی نمیدونست ساعت چنده یا چند راند بفاک رفته
فقط میدونست انقدر زیاد بوده که حس کنه باسنش شدیدا میسوزه و زیر دلش و کمرش هم درد وحشتناکی داره
با گریه سعی کرد دستایی که توسط دست تهیونگ بالای سرش قفل شده بودن رو آزاد کنه اما تهیونگ محکم تر دستش رو گرفت و نزاشت تکون بخوره
میشه گفت توی دوتا راند اول جونگ کوک مثل همیشه برای اون الفا یه امگای هورنی بود و توی سکس تقریبا باهاش همکاری کرده بود
اما هرچی میگذشت تهیونگ خشن تر میشد و سخت تر به فاکش میداد
طوری که امگای هورنی مثل جونگ کوک حس میکرد دیگه نمیتونه سکس کنه و از هرچی که به سکس مربوط بود متنفر شده بود
تهیونگ برای چندمین بار خودش رو از امگا بیرون کشید
کاندوم رو گوشه ای انداخت و بعد از چند بار پمپ کردن عضوش، اینبار روی رون جونگ کوک خودش رو خالی کرد
جونگ کوک وقتی چن ثانیه بی حرکت بودن الفا رو دید فکر کرد بالاخره تموم شده اما تهیونگ دستش رو روی پهلو های جونگ کوک گذاشت و با فشاری که بهش وارد کرد صورت پسر کوچیکتر از درد جمع شد
+ب..بسه..الفا
تهیونگ پوزخندی زد و با چشمایی که رگه های طلایی رنگی توشون مشخص بود به امگای بی حال زیرش نگاهی انداخت
جونگ کوک رو سمت خودش کشید و بیشتر به خودش نزدیکش کرد
انگشتش رو روی حفرهی امگا کشید
جونگ کوک با حس سوزشی که روی حفرش حس کرد کمی توی جاش تکون خورد
+میسوزه...
تهیونگ بدون توجه به امگا اخرین کاندوم باقی مونده رو روی عضوش کشید و خودش رو واردش کرد و با سرعت شروع به ضربه زدن کرد
روی امگا خم شد و با صدایی که بم تر از قبل شده بود کنار گوش امگا زمزمه کرد
-گردنت بدجوری داره تحریکم میکنه... باید مارکش کنم؟
+م...مزخرف...نگو!
تهیونگ خواست چیزی بگه که با حس اینکه کاندوم جر خورده عقب رفت و از امگا کمی فاصله گرفت
عضوش رو بیرون کشید و تکخندی زد
-جر خورده...
جونگ کوک با تعجب به تهیونگ و کاندوم پاره شده نگاهی کرد
اون هر بار کاندوم رو از رو عضوش بیرون میکشید و روی بدن امگا خودش رو خالی میکرد و یه کاندوم دیگه بر میداشت و اینبار کاندوم جر خورده بود؟
+راستشو بخوای زیاد تعجب نکردم... منم دو دقیقه دیگه مثل این... جر میخورم... پوووف
تهیونگ پوف کلافه ای کشید
گوشیش رو برداشت و به هوسوک زنگ زد
-هوسوک... من کاندوم لازم دارم.... انقدر باهام بحث نکن همین الانشم بزور خودمو کنترل کردم... شرمنده من نیازی به یه بچه حرومزاده ندارم پس بدون کاندوم انجامش نمیدم... کیرم تو این زندگی برو جورش کن زود باش!!!
جمله اخرش رو فریاد زد و گوشیش رو پرت کرد
تحمل کردن خودش توی رات خیلی سخت بود
پس دوباره روی تخت نشست و با کشیدن موهای اون امگای بیچاره کشوندش بین پاهاش
-دوباره ساک بزن
+ب..بسه! من دیگه نمیتونم. گلوم...
تهیونگ نزاشت حرفش تموم بشه و عضوش رو روی لبای امگا کشید و بعد با سرعت وارد حفرهی گرم دهنش کرد
تهیونگ عضوش رو تا انتها وارد دهن امگا کرد و چند لحظه توی همون حالت موند
امگا به رون های الفا چنگ زده بود و برای نفس کشیدن تقلا میکرد
وقتی تهیونگ عضوش رو خارج کرد، با دیدن اینکه اون امگا عق میزنه و سرفه میکنه پوزخندی زد
-بیا اینجا بیبی... باید ادامشم خوب انجام بدی
******
×من یه کاندوم کوفتی از کجا پیدا کنم؟ از اینجا تا مغازه های کوفتی و داروخونه خیلی راهِ
÷اممم
با شنیدن صدای یونگی عصبی بهش توپید
×چی میگی تو؟
÷شاید یکم عجیب بنظر برسه ولی... من یکی دارم
هوسوک نتونست جلوی بالا رفتن گوشه لباش رو بگیره
×ما اینجا یه بتای منحرف داریم؟
÷مزخرف نگو... یکی از دوستام که عاشق شوخی های خرکیه اینو گذاشت تو جیبم. البته فکر میکنم بهم لطف کرد چون با دیدنت کنترل کردنم سخت میشه پیشی کوچولو! شاید نیازمون شه...
هوسوک بدون توجه به لاس زدنای یونگی، دستش رو دراز کرد تا اون کاندوم کوفتی رو بگیره و دهن رئیسش رو ببنده
یونگی کاندوم رو به هوسوک داد و وارد اتاقش شد
×این تهیونگ لعنتی رفته تو رات؟ نکنه داره جونگ کوکو بفاک میده؟ برای همین اصرار داشت کاندوم بزاره؟
******
با شنیدن صدای در دست از کوبیدن توی دهن اون امگای بیچاره برداشت و سمت در راه افتاد
در رو سریعا باز کرد و به دستای هوسوک که کاندوم رو سمتش گرفته بودن نگاه کرد
×به چشمای معصومم رحم نمیکنی به دیکم رحم کن... با دیدن این بدن سکسیت بیدار میشه رئیس
-لازم نیست خودت و اون دیکه کوچولوتو کنترل کنی پیشی کوچولو. اگه بخوای بازم میتونی داشته باشیش!
وقتی تهیونگ و هوسوک فقط به شوخی مشغول لاس زدن بودن، اصلا متوجه جونگ کوکی که همه حرفاشون رو شنیده بود نبودن
و ذهن جونگ کوک فقط به یه چیز فکر میکرد
"میتونی بازم داشته باشیش؟ بازم... یعنی قبلا با هوسوک رابطه داشته؟"
با خودش این فکرارو میکرد و از طرفی در گوشهی ذهنش با عصبانیت سر خودش فریاد میزد که "اصلا چرا برای تو مهمه؟ شما فقط برای هم یه سکس پارتنر کوفتی هستین"
ولی مگه تهیونگ توی قراردادشون نگفته بود که جونگ کوک حق نداره با کسی رابطه داشته باشه؟ اونوقت خودش داشت دیکشو به اون هایبرید طعارف میکرد؟
تهیونگ در اتاق رو بست و سمت امگایی که تا بی هوش شدن فاصلهای نداشت رفت
"اوکی فقط یادش میندازم که منم میتونم یه قانونایی داشته باشم..."
جونگ کوک با خودش گفت و به الفا که مشغول باز کردن کاندوم بود نگاه کرد.
________________________
-فیک دیگهای اگه قرار باشه اپ کنم کاپلش ویکوک باشه یا کوکی؟
ووت و نظر یادتون نره❤