par 0

247 32 24
                                    

سال ها پیش بعد از حمله ی بیگانه های اهل سیاره ی جِی-سیلو574 و غافل گیری زمینی ها، انسان ها با تمام تکنولوژی ابتدایی و نیمه پیشرفته شون برای حفظ سیاره و آزادیشون جنگیدن و در کمال شگفتی موفق به شکست دادن بیگانه های متجاوز شدن...
با یه حساب سرانگشتی خیلی راحت میشد فهمید هدف از حمله ی بیگانه ها منابع بیشمارِ زمین از سنگ ها و فلزات ارزشمند،آب سالم و خاک کافی و مهم تر از همه نیروی کار زیاد برای بردگی بود!..

چه هدفی راحت تر از زمین که ساکنانش بویی از پیشرفت و تکنولوژی نبرده بودن و حتی دانش به درستی استفاده کردن از منابع سیاره شون رو هم نداشتن؟! افرادی که در توهم پیشرفته بودن دست و پا میزدن اما حتی متوجه وجود بیگانه ها در بینشون برای سالیان طولانی نشده بودن؟ بیگانه هایی که قرن ها از تک تک رفتار های این موجودات احساستی تا حتی ریز ساختار ژنتیکی بدنشون مطالعه کرده بودن و علیه تمام نقاط ضعف بیشمارشون سلاح ساخته بودن!

حمله ی بیگانه ها کاملا برنامه ریزی شده و با آمادگی صد در صد بود و در مقابل انسان ها حتی از وجود چنین سیاره ای هم بی خبر بودن!....
حمله ای که پیروزیش انقدر واضح بود که به پیش فرض ذهنی همه چه انسان ها و چه بیگانه ها تبدیل شده بود!..
در حدی که انسان های بیچاره به جای فکر کردن به راه شکست دشمن دائم به این فکر میکردند که بعد از این قراره چه طور زندگی کنند؟!

اما یک روز دقیقا وقتی سقوط زمین به مو بند بود، وقتی انسان ها حتی به پلید ترین روش ها برای بالا بردن درصد اندک پیروزیشون چنگ زده بودن، دقیقا هفت روز بعد از انتقال انسان های برگزیده به پناهگاه های زیرزمینی و منفجر کردن تمام بمب های هسته ای ساخته شده، دقیقا وقتی فرماندهان برای نجات بقای نسل بشر برای مذاکره پا پیش گزاشتن، در کمال تعجب تمام بیگانه ها درست مثل ربات هایی که از سرور پشتیبانی نمیشن خاموش شدن و تک تک روی زمین افتادن!
طولی نکشید که سطح زمین شاهد تپه هایی از اجساد بیگانه ها بود!

بیگانه هایی که مرگ تعجب آور هم نوعانشون رو دیده بودن هم عقب نشینی کردن و تا زمان پیدا کردن علت، حتی به فکر حمله ی دوباره هم نیوفتادن
اما این طرف در زمین انسان ها حتی با وجود پیروزی عجیب و دلنشینی که به دست آورده بودن، شرایط دیگه مثل قبل نشد!..

البته که تعداد تلفات انسان ها چه اون هایی که به دست دشمن کشته شده بودن و چه اون هایی که فرماندهان برای نجات انسان هایی با ویژگی های برتر قربانی شدن، کم نبودن!..

طبق تخمین زیست شناسان بعد از منفجر شدن دست کم 20 بمب هسته ای با قدرت های متفاوت؛ سطح زمین دست کم تا سه هزار سال آینده غیرقابل سکونت بود و به جز سوسک های بمب افکن که حالا به طرز ترسناکی بزرگ تر شده بودن، هیچ جنبنده ای حتی برای ثانیه ای توانایی بودن روی سطح رو نداشت....
طی ده سال بعدی اتفاقات خیلی مهم و البته زیادی رخ داد
با جرئت میشد گفت حمله ی بیگانه ها نقطه عطفی برای جهش انسان در دنیای علم و از بین بردن نقاط ضعف شد!

همه چیز تغییر کرد...

انسان ها به لطف چند اسیر بیگانه ای که داشتن تک تک نقاط ضعف خودشون رو شناختن و شروع به اصلاح اونها کردن
به لطف اطلاعاتی که از اسکن مغزی اون ها انجام دادن به بخش عظیمی از علمشون دست پیدا کردن و با سیستم سخت گیرانه ای که وضع کردن دانشمندان زیادی پرورش دادن

طبق داده هایی که به دست آورده بودن یکی از بزرگ ترین نقاط ضعف گونه ی انسان "احساسات" و "خانواده" بود!
پس بی تردید شروع به از بین بردن این دوعامل عقب موندگی بشر کردن و سیستم زندگی ای رو به وجود آوردن که تا امروز، بعد از دو هزار سال همچنان ادامه داره...

به لطف علمی که به دست آوردن جنین برای رشد و تکامل دیگه هیچ نیازی به رحم مادر نداشت و کاملا تکنولوژیک از طریق تخمک و اسپرم های ساخته شده، داخل دستگاه های شبیه سازِ رحم رشد میکرد و بعد از زمان لازم از دستگاه خارج میشد و به اصطلاح به دنیا میومد!
عمر انسان ها بسته به نیاز دولت بهشون مشخص میشد و از هشتاد سال تا حتی هزار سال قابل تغییر بود...

روند پیری کاملا از بین رفته و تمام انسان ها در شمایل دهه ی بیست سالگی باقی میمونن...
حتی روند رشد هم طبق خواسته ی انسان ها تغییر کرد! به طوری که جنین بعد از تولد تنها با گذشت یک سال کاملا مثل انسانی ده ساله از لحاظ جسمی و ذهنی رشد میکنه!
همونطور که گفتم خیلی چیزا فرق کرد...
انقدر که بارداری و رشد جنین داخل شکم مادر به یک افسانه تبدیل شد و کلمه ی "خانواده" یا "عشق" بعد از از دست دادن معانی خودشون، به طور کامل از لغت نامه حذف شدن!
شاید فکر کنید زندگی زیر زمین باید خیلی خفقان آور یا سخت باشه اما نه! کاملا برعکس!..

اینجا همه چیز عالیه!... شهر های بزرگ زیر زمینی، خیابون ها، فروشگاه ها، آزمایشگاه ها، گیاهان و درخت ها و یا حتی دریاها و رود خونه های مصنوعی تمام نیاز های بشر رو تامین میکنه...

به علاوه زندگی در محیطی بسته و با جمعیتی کنترل شده احتمال نفوذ بیگانه هارو هم به صفر میرسونه...
ما اینجا آسمون هم داریم! درسته که توسط نمایشگر های غول پیکر ساخته شده اما همون حسو داره!.. تازه وقتی برف یا بارون میاد هم هیچ تفاوتی با سطح زمین نداره...

حالا بعد از دوهزار سال میشه گفت شیوه ی زندگی انسان ها به بهینه ترین حالت ممکن خودش رسیده...
ما اینجا بعد از متولد شدن تا ده سالگی آموزش های عادی و عمومی میبینیم... چیزایی که هر انسانی باید بدونه از تاریخ و علت به وجود اومدن زندگی کلونی طور الان تا مقدار لازمی از هر علم...
اما بعد از ده سالگی توسط آزمونی خاص به گروه های "A" تا "G" تقسیم میشیم...

البته یه سری شایعاتی راجب وجود دسته ی اِف هم هست اما هیچ کس تا به حال اون هارو ندیده و منم وجودشون رو باور ندارم!
افراد هر دسته با توجه به توانایی های فردی انتخاب میشن و برای به عهده گرفتن قسمتی از مسئولیت جامعه آموزش میبینن

دسته ی A، دانشمندان- پزشک ها- زیست شناسان و گیاه پزشک های آینده هستن

دسته ی B، مهندس ها- مکانیک ها و نابغه های علوم کامپیوتری

دسته ی C، معلم ها- روانشناسان و روانکاو ها

دسته ی D، دولت مدار ها- مدیر ها- وکیل ها

دسته ی E، کشاورز ها و  بهداشتیار ها

و دسته ی G، پلیس- ارتش و نیروهای فیزیکی جامعه رو تشکیل میدن...


You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Dec 13, 2020 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Area number 127 / منطقه ی 127Where stories live. Discover now