→ Chapter「1」- Jwoo

135 24 38
                                        

ساعت ۱ نیمه شب هتل کوچیک اپیگو *apego* با وجود چراغ های روشنش توی هر دو اتاق به کلی توی تاریکی و سکوت مطلق فرو رفته بود..

زوج کیم کمپانی معروف و با تجربه کره ای پشت میز شام نشسته بودن و طبق هر ماه شام که استیک گرون قیمت بود به همراه کمی مشروب قرمز رو با هم میخوردن؛

اما این وسط یه چیز مثل همیشه نبود، سکوت تنها کلمه ای بود که بین اون دو نفر رد و بدل میشد..

صدای "جینگ" ریز به هم خوردن جام های پر شده از مایع قرمز رنگ که از تمیزی برق میزد برای ثانیه ای سکوت رو شکست.. اما درست بعد از اون سکوت زخمی تیکه های ریز و درشت خورد شدش رو جمع کرد و خودش رو سریعا از نو ساخت..

حتی موقع برش خوردن استیک ها هم سکوت باز غرورش رو حفظ میکرد و به هیچ کس اجازه نمیداد دوباره اون رو بشکونه..

جیوو خسته از این مقاوت پی در پی جی سف برای حرف نزدن لبهاش رو از هم فاصله داد و شروع به حرف زدن کرد.
جیوو: "امروز، چطور بود؟"
جی سف: "خوب"

جیوو: "کارا خوب پیش میرن؟.. تو خیلی باهوشی و میتونی-"
جی سف: "آره‌‌."

جیوو: "از سومین چه..خبر؟.. رئیس.. موافقت کرد که.. باهم.. قرار بزارین؟"
جی سف: "نظرت چیه فقط شام بخوریم؟"
جیوو: "عام.. باشه.."

جی سف متوجه ناراحتی جیوو شده بود؛ اما براش قابل درک نبود!
اون دو با چیزی به اسم عشق با هم نبودن!

فقط یه شرکت باعث رابطه بینشون شده بود..
شرکتی که میتونست جی سف رو به بالاترین درجه برسونه.‌.
و جیوو رو به.. عشقش!

جیوو کسی نبود که خودش رو بشکونه، اون کسی بود که باید هر چیزی رو که میخواست به دست می آورد..
اون برای خواستش هر کاری میکرد..

و اگه کسی به خواسته هاش دست درازی میکرد؛ خب اون شیوه های خاص خودش رو داشت..
توی کمپانی هیچکس بهش چپ نگاه نمیکرد..


جی سف برای دومین بار گلس مشروبش رو بالا آورد و به سمت جیوو متمایل کرد..
جی سف: "به سلامتی!"

جیوو با لبخند کوتاهی زمزمه کرد: "هوم.."

هر دوشون با هم بالا رفتن و  کمی از مشروب رو نوشیدن..
جیوو حتی موقع نوشیدن هم چشمهاش رو از جی سف بر نمیداشت..

جی سف: "آهنگ!.. فکر کنم یادت رفته"
جیوو: "اوه!.. الان روشنش میکنم!"

جیوو همونطور که گلس مشروب قرمزش رو توی دستش نگه داشته بود از سر میز بلند شد و به سمت رادیوی قدیمی رفت.
صدای آهنگ ملایم رو تا نیمه بلند کرد..

آهنگی که شاید تنها چیز مشترک و باقیمونده از رابطه اونها بود!..

لبخندی زد و به طرف جی سف رفت..
شاید جی سف مرد بدی نبود!.. اون فقط به خواستش رسیده بود.. عملا تا ۲ هفته دیگه جایگزین پدرش و رئیس کمپانی میشد و میتونست به کارای خودش برسه..

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 25, 2020 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

「 You in Me 」Where stories live. Discover now