دریا ناآرام بود و کشتی تکون های زیادی میخورد که این به غیر از به هم زدن تعادل خدمتکار بیچاره که به سختی تا الان خودش رو ثابت نگه داشته بود،باعث سردرد خودش هم میشد.

با کلمه کوتاه "مرخصی"دختر رو به بیرون فرستاد و بعد سر کشیدن بقیه شراب انگور قرمز توی جامش اون رو روی عسلی کنار تخت گذاشت و همینطور که به بالای تخت لم داده بود از پنجره های کوچیک و گرد به دریای پر تلاطم نگاه کرد.

انگار دریا هم در رسیدن به ماهش ناکام بود.

مثل این بود که ماه عاشقی دل خسته باشه و با کمترین نیروی در وجودش  اقیانوسش رو به سمت خودش میکشید و خود آب هم هرچقدر که تلاش میکرد نمیتونست به غیر از جذر و مد کار دیگه‌ای که به این فرایند کمک کنه انجام بده.

از جاش بلند شد و بعد در اوردن شلوار لباس خواب بلند سفید رنگی به تن کرد که تا مچ پاهاش رو پوشش داده بود اما چاک کنارش باعث میشد از بغل کنار رون ها و ساق پاهاش مشخص بشه.

)لباس خوابش رو اینطوریه!عکس گذاشتم گفتم شاید متوجه منظورم نشده باشین!فقط یکم مجلسی و شاهانه تر

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.





)لباس خوابش رو اینطوریه!عکس گذاشتم گفتم شاید متوجه منظورم نشده باشین!فقط یکم مجلسی و شاهانه تر. مثلا پارچش رو با طرح های ریز تور کنید.و اینکه بریدگی پایینش رو بیشتر تصور کنید طوری که از وسطای رونش باشه )



دوباره روی تخت دراز کشید و  با به یاد اوردن مادرش

لبخندی زد. ملکه‌ای مهربان اما قدرتمند. توی کل کشور مشهور به هلیوس که  معنای خدای خورشید داشت. به هرحال اون خورشیدی بود که بر روی حکومت پدرش و الان خودش میتابه.

ولی هیچکس جز خودش،پدرش، برادرش و افراد نزدیکشون نمیدونه که اون در واقع یه هِستیا ی به تمام معناعه.

الهه خانواده.بیشترین چیزی که در زندگی اون مهم بود خانوادش بود. هردو فرزندش رو با اهدا کردن عشق بهشون بزرگ کرده بود و همیشه با تمام وجود پشت همسر عزیزش ایستاده بود.

همیشه همانند مادری برای کشورش دلسوز بود و مردمش رو فرزندان دیگرش میدونست.

لبخندی با  پخش شدن اهنگ همیشگیشون توی ذهنش روی لب هاش نشست. اهنگی که مادرش به صورت یواشکی با همسر برادرش به اشتراک گذاشته بود تا اون رو با هدیه دادن یک جعبه موسیقی دوباره به پسرش برسونه و حالا اون جعبه از برادری به برادر دیگر انتقال داده شده در کنار پادشاه بود و انتظار روزی رو میکشید که توسط مادر سلطنتی بعدی برای ولیعهد و فرزندان آینده کاخ الید خونده بشه.

basical changeTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon