جئون بانی : تهیونگ کجا میمونه
جئون بانی : کجا زندگی میکنه
مینی هیونگ 🍑 : من فکر نمیکنم
روش خوبی باشه کوک....
جئون بانی : هیونگ...من نمیتونم اونو اینجوری تنها بذارم
جئون بانی : حتما الان زجر میکشه ....
جئون بانی : من میدونم چجوری خوشحالش کنم
ولی اون نمیدونه که باید چیکار کنه
جئون بانی : من میخوام دوست لعنتی اونو بکشم
جئون بانی : فقط بخاطر یه شرط بندی
مینی هیونگ 🍑 : من میخوام دیکشو قطع کنم
جئون بانی : هیونگ لطفا بهم بگو ته کجاست
جئون بانی : من نمیتونم کاری نکنم
جئون بانی : این جدیه
جئون بانی : اون تجاوزگر باید الان توی زندان باشه
مینی هیونگ 🍑 : من متاسفم
ولی اون باید تنها باشه
مینی هیونگ 🍑 : تو باید
براش صبر کنی
مینی هیونگ 🍑 : این تنها کاریه
که میتونی بکنی
جئون بانی : .....
جئون بانی : من نمیدونم چی بگم
جئون بانی : ولی میدونم که میخوام بیشتر بدونم
جئون بانی : همچی که تهیونگ بهت گفت بهم بگو...
جئون بانی : لطفا هیونگ....من التماست میکنم....
جئون بانی : من لیاقت دارم که اینو حداقل بدونم
مینی هیونگ 🍑 :
...اوکی
مینی هیونگ 🍑 : من ده دقیقه دیگه میام خونت
بهتره که باهم مستقیم حرف بزنیم تا اینکه بهت پیام بدم
جئون بانی : من منتظرت هستم
YOU ARE READING
Wrong number my dude 🔞~( persian translate ) ~🔞
Fanfictionجی کی : فکر کنم همین حالا اومدم ته : وات د فاک ترجمه ی فارسی شماره ی اشتباه داداش من @drinktaewithkookies Thank you for writing this great ff❤❤ 🔞🔞🔞
