Chapter 25

4.1K 689 56
                                        

جئون بانی : تهیونگ کجا میمونه

جئون بانی : کجا زندگی میکنه

مینی هیونگ 🍑 :      من فکر نمیکنم
  روش خوبی باشه کوک....

جئون بانی : هیونگ...من نمیتونم اونو اینجوری تنها بذارم

جئون بانی : حتما الان زجر میکشه ....

جئون بانی : من میدونم چجوری خوشحالش کنم
ولی اون نمیدونه که باید چیکار کنه

جئون بانی : من میخوام دوست لعنتی  اونو بکشم

جئون بانی : فقط بخاطر یه شرط بندی

مینی هیونگ 🍑 : من میخوام دیکشو قطع کنم

جئون بانی : هیونگ لطفا بهم بگو ته کجاست

جئون بانی : من نمیتونم کاری نکنم

جئون بانی : این جدیه

جئون بانی : اون تجاوزگر باید الان توی زندان باشه

مینی هیونگ 🍑 : من متاسفم
ولی اون باید تنها باشه

مینی هیونگ 🍑 : تو باید
براش صبر کنی

مینی هیونگ 🍑 : این تنها کاریه
که میتونی بکنی

جئون بانی : .....

جئون بانی : من نمیدونم چی بگم

جئون بانی : ولی میدونم که میخوام بیشتر بدونم

جئون بانی : همچی که تهیونگ بهت گفت بهم بگو...

جئون بانی : لطفا هیونگ‌....من التماست میکنم....

جئون بانی : من لیاقت دارم که اینو حداقل بدونم

مینی هیونگ 🍑 :
...‌اوکی

مینی هیونگ 🍑 : من ده دقیقه دیگه میام خونت
بهتره که باهم مستقیم حرف بزنیم تا اینکه بهت پیام بدم

جئون بانی : من منتظرت هستم

Wrong number my dude 🔞~( persian translate ) ~🔞Where stories live. Discover now