and In the end... (part 19)

1.7K 175 26
                                    

اول بگم این حرف آخره و بعد از تموم شدن داستان باید گفته بشه ولی هر کاری میکنم میپره میاد این وسط
پس فک نکنین پارازیته چون من همه پارت هارو باهم آپ کردم
ولی هرکاری میکنم این پارت اخر نمیشه :(
بابت همه کسایی که به این بوک فرصت دادن ممنونم.ممنون برای وقتی که گذاشتین و ممنون از چشم هاتون.
اگر قرار بود کتاب آپ کنم،سان آو د نان آخریش بود.نمیدونم چرا یهو مود اینو گرفتم تا تهش کامل بنویسم.
همه ی ما آزادیم لری داستان هامون رو هرجور که دوست داریم تصور کنیم.لری سان او د نان این شکلی بود.شما میتونین لری توی ذهنتون رو شاد و پر از آرامش تصور کنین.
اگر ،حالتون بد شد،ناراحت شدین ،از ته دلم متاسفم...
و اینکه فک میکنم این اولین بوک کامپلتید آپ شدس.کاری به ووت ها و کامنت ها و سین هاش ندارم.
بخونین و انتظار نکشین برای آپ شدن پارت بعد.
مطمنن اگه پسرا بفهمن بدون انجام دادن هیچ کاری جلوی غرق شدن خیلیا توی باتلاق افکار و کات کردن و غصه خوردن رو میگیرن،عاشق تصورات خیالیه ما میشن.
اگر لری باعث میشه ذهنتون پر بشه و کمتر به دنیای تلخ اطرافمون فک کنین...پس بیشتر فن فیک بخونید
و اینکه امیدوارم کوییر رو به درستی نشون داده باشم و باعث ایجاد هیچ سوتفاهمی نشده باشم
.
.
.

Son of the Nun(L.S)Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon