5

220 31 4
                                    

"ادیت نشده"
د.ا.ن سوم شخص
خیلی خوب داشت همرو رد میکرد
لی:خیلی خب اون به منطقه دفاع رسید سریعا جلوشو بگیرییییییننننن
لن:خیلی خب دیگه وقتشه وارد عمل شم
لن قدرت بدنی زیادی داشت واسه همون اون تو منطقه دفاعه
لن:لعنتیییی لیام مواظب باش اون میخواد شوت کنهههه
زی:خیلی خب اینو بگییییررررر
خدای من اون شوت کرد و لیام با دستش دورش کرد
زین پرید لیام هم اماده بود تا توپو دور کنه
زی:گل میزنمممم
لی:نمیتونیییی
زین با سر زد لیام سعی کرد دورش کنه اما حس میکرد الان باید زینو بگیره نمیدونست باید چیکار کنه گلو بیخیال شدو به سمت زین دوید و قبل ازینکه بیفته لیام گرفتش و الان دقیقا پشت زین به سینه ی لیام چسبیده بود(فاک دیگه نمیدونستم چجوری توضیح بدم😓)
زین سریع از روی لیام پاشد
ز:ت..تو خوبی؟؟ ا..ازت..مم...نونم که گرفتیم!!
خودشم نمیدونست چرا لکنت گرفته ممکنه به خاطر گلی که زده یا شایدم اون نزدیکیش به لیام
زین اروم دستشو به سمت لی گرفت:بلند شو دوست من!!!
ایندفعه لیام دسته زینو گرفت و همون لمس کافی بود تا لیام لال شه
لو:هی پسر دمت گرم!!!تو تونستی گل بزنییییییی اونم به کی؟؟لیام پیننن!!!!
ز:م..من گل زدم؟؟
هز:بهت تبریک میگم رفیق
تایلر:هی لیام تو به جای اینکه توپو بگیری اونو گرفتی(با خنده گفت)
لی:خفه شو!!
لی:اسمت چیه؟؟
ز:اسمم...اسمم زینه..زین مالیک
ل:خوش اومدی زین خیلی خیلی خوش اومدی
و بعد بدون هیچ حرفی اونجارو ترک کرد...
______
من الان تو یه مهمونی خسته کنندم پس احتمالا یه پارت از please don't do that رو بزارم پس منتظر باشید لاوز😍😘

the ball is a circleWhere stories live. Discover now