1

1.3K 117 16
                                    

قلبم داشت تو حلقم میکوبید !
بین ۴ تا پسر دیگه وایساده بودم و  هی !..
اون چن تا داور لعنتی قراره در مورد من ، آينده ـم و هر چیزی که به من مربوطه تصمیم گیری کنن!
اون حرف زد ، از بعضی از حرفاش خیلی خوب سر در نمی اوردم .. مهم این بود که منِ لعنتي  باید چه گوهی بخورم ..

-ی فرصت جدید به شما میدیم و شماها با استعدادین ! به  دوتا بند تقسیم میشین .. پس ! شما میمونین!
اون  یا همون " سایمن " اینو گفت و من دستمو تو موهام کردم جیغ خیلی ارومی از روی خوشحالی زدم که هیجان پر شده بین معده و ریه هام و  خالی کنم ..
بعلاوه من ، چهار تا پسر ديگه هم داشتن خوشحالي ميكردن ..
بعد اينكه حوشحاليامون تموم شد و داشتيم از سالن ميومديم بيرون رو پسرا دقيق شدم
پسري كه بغل من واه ميرفت موهاي  بلوند داشت ، چشماش ابي .. ابيِ اسمانيه و هم قد منه ..

اسمشو گفتا ، يادم رفت ولي!
ي پسر ديگه بود كه جلوي من بود ، قدش از من بلند بود !
موهاش صاف بود وچون جلوم بود نميتونستم ببينم كيه يا چ شكليه!
با اينكه تو سالن  همه با هم بوديم ولي خب ..

با برگردوندن سرم مشغول اناليز  دوتا پسر ديگ شدم
يكيشون همون اول با صدايي كه نازك بود  توضيح داد-من لويي م ، لويي ويليام تاملينسون  خوشتيپ اينجا ! هه!

خب ،  خوبه كه ي رواني بينمون هست .. البته! من هنوز بقيه يا همون ٣ تاي ديگه رو نميشناسم تا بگم كي به كيه!

اميدوارم بتونم باهاشون صميمي شم .. حداقل اينجا!
لويي دستشو سمت پسر ديگه كه بغلش وايساده بود گرفت -اين هريه ، با لحجه خودش بگم اگه هْري اْدوارد ستايلز عع ..
من كوتاه و اروم به خاطر شيطنتاش خنديدم ..

اوني كه گفت هري ، موهاي فرفري داشت و چشماش سبز بودن ولي از دور كمتر معلوم بود ..
ما از راهروي طولاني  بيرون اومديم .

هري كه همون اول جيغ كشيد و دوييد و رفت ..
ماهم كم كم پخش شديم تا خانواده هامونو از بين مادرپدرايي كه جيغ ميكشيدن پيدا كنيم ..

...

-من ..نايل ـم  ديگه ..همين
و خنديد ، اون  خيلي كيوتي  بود ميخواشتي گازش بگيري !
حالا شب شده بود و  ما  تو اتاق خودمون اومديم  و ميخوايم يكم بيشتر با هم  حرف بزنيم ..

اينجا به ما ي اتاق ٥ نفره دادن و ما با هم تو اتاق  ميمونيم ، سخته صد در صد !
-در مورد خودت بگو .. نپرسيم ديگه
هري گفت ..

-ي برادر دارم .. اسمش گرگ ه ، از همه مهم تر كه ايرلنديم .. گيتار ميزنم و ..همينننن ديگهههههه
دستاشو تو هم قفل كرد و با ي چيزي تو مايه هاي خجالت گفت ..

هري رو به من كرد-خب تو بگو ؟!

گلومو صاف كردم- زين ماليك  ، دو رگه اسيايي بيريتيش م ، سه تا خواهر دارم
پسري كه بالاي تخت دو نفره من و خودش خوابيده بود از تخت بر عكس اويزون شد -ميگم، لحجت خيلي باحاله ..

زير لبي ي مرسي گفتم و خنديدم
لويي كه رو تخت  روبرو بود  و بالاي نايل ميخواييد. هم اويزون شد و  دستشو رو شونه ي اون پسري كه اول از تخت اويزون شده بود گذاشت و تو گوشش جيغ كشيد- تووووو بگوووو

ميدونستم كار اين پسره خيلي درسته ! اسمشو يادم ني ولي چون ٢٠٠٨ هم اومد و قبول شد و به خاطر سنش
قبولش نكردن خيلي  صداش خوبه مثه اينكه  ..

پسره ي فحش داد و گفت-ليام جيمز پين
-منممممم جيمزمممم
نايل پشت حرف ليام جيغ زد . عخي ..
-دو تا خواهر دارم  .. از قاشق فلزي عم بدم مياد ..

-قاشق؟
من با تعجب گفتم
-عاره ديگه ..
و خنديد
اون بامزه س !

-خب حالا خودم  لوييم ، از همتونم بزرگ ترم پس من دستور ميدم !

ما  هممون  پوكر فيس نگاش كرديم اون چشماشو تو  حدقه چرخوند -خب بخندين عن نشم ديگه !
و ما الكي بازم خنديديم ..
اميدوارم فردا بره ،  اخه قردا قراره در مورد بوي بندي كه توي اكس فكتور تشكيل شده حرف بزنن و هممون استرس داريم و نميخوايم به رومون بياريم ..

xxx
اگر دوستي دارين كه فك ميكنين خوشش مياد ، لطفا تگ كنين :))
نظرتونو بگين  لطفا ..

اِل:]

Please Dont Have Somebody else Where stories live. Discover now